حتما میدانید که بازاریابی مدلهای بسیار زیادی دارد و هدف از انجام هر بازاریابی متفاوت است. در سال ۲۰۱۲ نوعی از بازاریابی به اسم بازاریابی مفهومی تحت وب به وجود آمد و رفته رفته رونق زیادی پیدا کرد. بازاریابی مفهومی یا Contextual Marketing در سالهای بعد ارزش و اعتبار بیشتری پیدا کرد و به همین خاطر به یکی از مهمترین شیوههای بازاریابی تبدیل شد. در ادامه این مطلب بازاریابی مفهومی را به شکل کامل بررسی میکنیم.
فهرست مطالب
تعریف بازاریابی مفهومی یا Contextual Marketing
بیشتر کارشناسان بازاریابی مفهومی را نسل بعدی بازاریابی محتوایی میدانند؛ بیلگیتس در سال ۱۹۹۶ عبارت پادشاه محتوا است را بیان کرد اما امروزه عمق و زوایای بیشتری از این عبارت در بین کسبوکارها مشخص شده است.
«بازاریابی محتوایی به معنای انتقال محتوا به مخاطبین مناسب از کانال مناسب و در زمان مناسب است.»
در این دورهٔ ۴ ساعته با کمک اساتید باتجربه یاد میگیرید چطور بنر، ویدیو و متن تبلیغاتی عالی و موثر را خودتان آماده کنید تا بازدهی تبلیغات را چند برابر کنید!
مشاهده دورهپس شاید شما هم تا این قسمت از مطلب متوجه شده باشید که بازاریابی مفهومی چیزی فراتر از خود محتوا است. در بازاریابی محتوایی قرار است که ما یک محتوای اصولی را از کانالی مناسب به مخاطب برسانیم. البته این فرآیند باید در زمانی مشخص اتفاق بیافتد تا بیشترین اثرگذاری صورت بگیرد. معمولا در بازاریابی مفهومی تمرکز بر خود محصول یا آن خدمت نیست بلکه تمرکز اصلی بر ایجاد رابطه و معرفی یک سبک زندگی جدید است. بازاریابی مفهومی یکی از جدیدترین روشهای بازاریابی است و به همین خاطر است که اطلاعات چندانی از آن در سطح اینترنت نیست.
حتی ممکن است در سالهای آینده زوایای پنهانی از این بازاریابی شناخته و معرفی شود که امروز توجهی به آن نشده است. معمولا روشهای مختلف بازاریابی در طول زمان دچار تغییراتی میشوند و حتی این تعاریف توسط سازمانهای مربوطه جهانی هم هر چند سال یک بار به شکل کامل تغییر میکنند یا اصلاح میشوند. معمولا تغییرات مفاهیم بازاریابی بر اساس دادههای روز اتفاق میافتد.
مقایسه بازاریابی مفهومی با بازاریابی محتوایی
همان طور که در قسمتهای بالا گفته شد بازاریابی مفهومی نسل بعدی بازاریابی محتوایی است و باتوجه به این که موضوع نوپا است هنوز به شکل کامل جا نیفتاده است. شما در بازاریابی محتوایی صرفا سعی میکنید مطالب و محتواهای مناسبی را در وبلاگ یا صفحات اجتماعی شرکت خود قرار دهید، اما در بازاریابی مفهومی شما باید مطالب را در زمان مناسب و از کانال مناسب به مخاطب برسانید. در حقیقت بازاریابی مفهومی کمی دقیقتر و پیشرفتهتر از بازاریابی محتوایی است.
وجوه بازاریابی مفهومی
بازاریابی مفهومی ۷ وجه مختلف دارد که این وجوه باید در کنار هم باشند تا بازاریابی مفهومی به شکل درستی اجرا شود. این ۷ وجوه به شکل زیر است.
- ارتباطات: یک شخص ممکن است بهعنوان یک کارمند، کارآفرین و… در بخشی از جامعه خدمت کند
- زمان: زمان یکی از عوامل ناپایداری اطلاعات است. زمان میتواند به عنوان مشخص کننده ارتباط بین خدمات است و اگر اطلاعات در زمان درستی به مخاطب ارائه نشد امکان از بین رفتن اطلاعات یا نادیده گرفتن اطلاعات وجود دارد.
- موقعیت: موقعیت جغرافیایی هم یکی از مهمترین وجوه بازاریابی است که باید توجه ویژهای شود. شما باید خدمت یا محصول خود را بر اساس موقعیت جغرافیایی طراحی کنید.
- فرآیند تجاری: فرآیند تجاری معمولا به شما کمک میکند تا بتوانید روند مشخص و درستی برای بازاریابی محصولتان در پیش بگیرید.
- نقش: معمولا نقشها بستگی به شرایط دارند. همان طور که یک شخص میتواند در عین همسر بودن، مادر هم باشد در بازاریابی مفهومی نیز نقشهای زیادی وجود دارند.
- احساس: معمولا اشخاص در مواجهه با مشکلات به وجود آمده احساسات مختلفی بروز میدهند و این احساسات یکی از وجود هفت گانه بازاریابی مفهوم است.
- قصد: برای آیندهنگری محصول یا خدمت خود باید از وجه «قصد» کمک بگیرید. این وجه کمک زیادی به ماندن شما در بازار دارد و باعث میشود جایگاه شما در بین رقبا حفظ شود.
معایب بازاریابی مفهومی یا Contextual Marketing
بازاریابی مفهومی هم مانند دیگر نوعهای بازارایابی مشکلاتی دارد و رفع این مشکلات باید بر اساس تجربه و هدف شرکت مرتفع شود. مهمترین مشکل بازاریابی مفهومی این است که امری زمانبر و گران قیمت است. استفاده از بازاریابی مفهمومی شاید نیاز به حداقل یک سال زمان داشته باشد تا نتیجه آن مشخص شود و از طرفی منابع زیادی را از شرکت شما درگیر میکند اما اگر به شکل درست و اصولی به کار گرفته شود میتواند کمک زیادی به شما داشته باشد.
بیشتر بخوانید: محتوای ستونی یا پیلار کانتنت چیست؟
جمع بندی
بازاریابی مفهومی یا Contextual Marketing یکی از بهترین روشهایی تاثیرگذاری بر مخاطب است. در بازاریابی مفهمومی شما به مخاطب نزدیک میشوید و تعامل بیشتری با او برقرار میکنید که باعث میشود مشتریان برند خود را بشناسید و محصولات و خدمات خود را بر اساس نیاز او طراحی کنید. از طرفی ارائه محتوای ارزشمند و سودمند برای مخاطب به تقویت برندینگ شما هم کمک زیادی میکند.