بدون بازاریابی فکرکردن به رشد و موفقیت کسبوکار هم شدنی نیست؛ چه برسد رسیدن به آن! البته اولین گام، تدوین استراتژی بازاریابی است که قرار است با هم در این مقاله، تمام مراحل آن را با یکدیگر طی کنیم.
یادتان نرود ارتشی کوچک با استراتژی خوب میتواند سپاهی بزرگ با استراتژی نامناسب را زمینگیر کند؛ پس تا آخر مقاله همراه ما باشید تا بهترین استراتژی را برای خود آماده کنید!
فهرست مطالب
مراحل تدوین استراتژی بازاریابی
در مقالهٔ Hubspot و سایر منابع خارجی، استراتژی بازاریابی اینطور تعریف شده است:
رویکرد کلی مجموعه برای معرفی محصول به مشتریان احتمالی، تشویق آنها به خرید و دستیابی به اهداف بازاریابی است.
در ادامه، چگونگی تدوین استراتژی بازاریابی را در ۷ مرحله یاد خواهید گرفت.
توجه: ترتیب برخی مراحل را میتوانید در صورت نیاز تغییر دهید و این تمام کارهایی است که باید برای نوشتن استراتژی انجام دهید.
۱. بودجهٔ خودتان را مشخص کنید
آماری در سایت Hook Agency منتشر شده که نشان میدهد ۴۸ درصد شرکتها، ۴ تا ۱۰ درصد درآمدشان را برای بازاریابی خرج میکنند.
برای شروع تدوین استراتژی، باید از خودتان بپرسید چقدر پول دارید و قرار است برای اجرای فرایندهای مختلف مارکتینگ چقدر هزینه کنید؟
رسیدن به اهداف تعیینشده، نیازمند استخدام نیروهای کاربلد، تهیۀ نرمافزارهای لازم، تبلیغات حسابشده در کانالهای درست و خلق محتوای مناسب و موردپسند مخاطب هدف است.
در کنار این موارد، تحقیقات و شناخت بازار هدف را هم در نظر بگیرید که به منابع مالی کافی نیاز دارد.
باید بودجۀ لازم را برای انجام این کارها اختصاص دهید یا اگر با محدودیتهای مالی دستوپنجه نرم میکنید، اقدامات و برنامههای را با بودجهای که در اختیار دارید، هماهنگ کنید.
کلی بگوییم، باید اندازۀ جیب خود را بدانید و برنامهها را با توجه به توانی که دارید تنظیم کنید.
هیچ ایرادی ندارد اگر در آغاز کار نمیتوانید بودجۀ چندانی به فرایندهای بازاریابی اختصاص دهید. با همان پول محدودی که دارید شروع کنید و تمرکزتان را روی یک یا نهایتاً دو اقدام بگذارید؛ مثلاً میتوانید همان بودجۀ محدود را خرج خلق محتوای ایدئال و افزایش ترافیک سایت (افزایش فالوور اینستاگرام) کنید.
در ادامه، میتوانید نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را برای هر کانال و فعالیت حساب کنید تا ببینید کدام برای شما سودآور است. به این ترتیب، میتوانید استراتژی خود را بهینه کنید و به اقدامات سودآور، بودجهٔ بیشتری دهید.
یک رویکرد هم بهعنوان نمونه برای بودجههای کم مثال بزنیم؟
بعضی کسبوکارها برای اینکه بتوانند از پس هزینههای سئو و بازاریابی محتوایی بربیایند و همچنین همان اول کار فروش داشته باشند، از تبلیغات در گوگل استفاده میکنند.
رویکردهای ترکیبی این شکلی مثل ارسال پیامک انبوه در کنار تبلیغات ریتارگتینگ یکتانت میتواند برای شروع خوب باشد که باید در زمان تدوین استراتژی بازاریابی به آنها خوب فکر کنید.
در این دورهٔ ۴ ساعته با کمک اساتید باتجربه یاد میگیرید چطور بنر، ویدیو و متن تبلیغاتی عالی و موثر را خودتان آماده کنید تا بازدهی تبلیغات را چند برابر کنید!
مشاهده دوره۲. بازار خودتان را بشناسید (تحقیق)
در این مرحله، باید ۲ کار را انجام دهید:
- اول ببینید بازار هدف شما کیست
- دوم یک نگاه صادقانه به کسبوکارتان داشته باشید
بخش اینکه بازار هدف شما کیست، میشود تحقیقات جامع و کسب اطلاعات بیشتر دربارهٔ بازاری که شما بهترین پاسخ برای آن به حساب میآیید؛ یعنی محصول / خدمت شما، نیاز آن را رفع میکند.
مشتری شما کیست، ظرفیت و توانایی او چقدر است، چقدر سودآور است، آیندهٔ بازار چیست و… از آن پرسشهایی است که باید همین ابتدای کار، پاسخ آنها را پیدا کنید.
مقالهٔ «منظور از بازار هدف چیست + روشهای شناسایی آن» را در این زمینه مطالعه کنید.
حالا وقت آن است کسبوکار خود را بشناسید. بهتر است ارزیابی شما صادقانه و بر اساس واقعیت باشد؛ از رویاها و آرزوها در این مرحله دوری کنید.
برای ارزیابی کسبوکارتان، به سراغ ماتریس سوات بروید!
نقاط قوت ضعف هر کسبوکار، از درون مجموعه ناشی میشوند! پس میتوان با تغییر دادن عوامل درونی، نقاط قوت را بیشتر و نقاط ضعف را کمتر کرد.
تحلیل SWOT، فریمورکی است که از آن برای ارزیابی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدهای یک مجموعه استفاده میشود. چیزی شبیه تصویر زیر:
ما در مقالهٔ «منظور از ماتریس SWOT چیست + نمونه» زیروبم ماتریس سوات و چیدن استراتژی بر اساس آن را آموزش دادیم. چند نمونهٔ واقعی را هم بررسی کردیم تا حرفهای شوید. این مقاله را حتماً بخوانید.
توجه: در نهایت، شما بر اساس همین تحلیل SWOT تصمیم میگیرید کدام استراتژی بازاریابی را پیش ببرید تا به اهداف خود برسید. بخشی از این ماتریس با تجزیهوتحلیل رقبا کامل میشود که جزو مراحل تدوین استراتژی بازاریابی است.
قبل از اینکه سایر مراحل تدوین استراتژی بازاریابی را با هم بخوانیم، اجازه دهید با چارت RACI آشنا شویم که به ما کمک میکند تمام کارهای این مرحله (تحقیق) و مراحل بعدی را بهخوبی پیش ببریم.
چارت RACI
مدیران پروژه سالهاست از چارت RACI استفاده میکنند. در اینجا، ما به تدوین استراتژی به چشم یک پروژه نگاه میکنیم!
از RACI برای تعیین نقش و وظیفهٔ هریک از کارکنان مجموعه در پروژهها و فعالیتهای مختلف، مشخصکردن روال کارها و تصمیماتی که در مسیر میگیرید، استفاده کنید.
حروف RACI به موارد زیر اشاره دارند:
- R از Responsible بهمعنای مسئول
- A از Approve بهمعنای تایید
- C از Consult بهمعنایی مشورت
- I از Informed بهمعنای مطلع
یک نمونه چارت RACI برای استراتژی بازاریابی را در تصویر زیر میبینید:
حالا بیایید این جدول را تفسیر کنیم.
- اول از همه سرپرست تیم بازاریابی را داریم که مسئولیت تهیه و آمادهسازی استراتژی را برعهده دارد
- مدیرعامل و سرپرست تیم فروش، کسانی هستند که باید برنامۀ تهیهشده توسط سرپرست تیم بازاریابی را تایید کنند
- برای تدوین استراتژی باید با مدیر فروش، مدیر بازاریابی و مدیر مالی مجموعه مشورت شود
- در نهایت کارشناسان فروش باید در جریان استراتژی تدوینشده قرار بگیرند
۳. اهداف و انتظارات خود را مشخص کنید
وقتی دارید برای پروموت کسبوکارتان و محصولات آن برنامه میریزید، باید بهخوبی بدانید هدفتان از انجام این کار چیست و میخواهید به چه هدفی دست پیدا کنید.
اهداف و انتظارات شما در ۳ سطح است: کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت.
برای مثال، شاید هدف شما از نوشتن استراتژی بازاریابی ۳ ماه اخیر، افزایش آگاهی از برند باشد؛ ولی استراتژی یکسالهٔ شما با هدف افزایش ۱۰ درصدی تعداد مشتریان باشد یا حتی ورود به یک بازار جدید.
در هر صورت، تعریف دقیق اهداف و انتظارات، استراتژی بازاریابی کسبوکار شما را در مسیر درست قرار میدهد. اهدافی که در استراتژی تعیین میشوند، باید با اهداف کلی کسبوکار کاملاً همخوانی داشته باشند.
برای مثال، اگر هدف کلی کسبوکار ورود به بازارهای کوچک و گرفتن سهم بیشتر است، تیم بازاریابی میتواند روی افزایش لید کوچک با کمک محتواهای مفید و کمپینهای بازاریابی مرتبط مثل کمپین UGC یا کمپین ولنتاین (سایر کمپینهای مناسبتی) در سهماههٔ اول سرمایهگذاری کند.
وقتی هدف معلوم باشد، تخصیص منابع لازم، تصمیمگیری و سنجش میزان موفقیت استراتژی هم آسانتر میشود.
هدف شما باید واضح، مشخص، عقلانی و منطقی و در آخر قابلاندازهگیری باشد. حواستان باشد که شاخصهای کلیدی بازاریابی درستی برای سنجش عملکردتان تعیین کنید تا مطمئن شوید در مسیری حرکت میکنید که آخر آن هدف موردنظرتان است!
چرا به هدف نیاز دارید؟ به ۲ دلیل زیر:
- به تیم انگیزه دهید
- عملکردتان را بسنجید
۴. بدانید کدام بخش بازار را میخواهید!
مشتریان ایدئال شما چه کسانی هستند؟ خانمهای جوان یا افراد بالای ۵۰ سال فارغ از جنسیت آنها؟ برای تدوین یک استراتژی بازاریابی موفق، باید پاسخ کامل و مفصلی به این سؤال بدهید.
باید تحقیق بازار کنید و بعد از بررسی شرایط، دادههای مشتریان را به دست آورید. البته که شناسایی بازار هدف کافی نیست!
باید بدانید آنها چه میخواهند و چه نیازهایی دارند؛ همچنین اینکه محصول و سرویس شما چطور میخواهد نیاز آنها را برطرف کند.
توصیه میکنیم اول یک دستۀ کلی و بزرگ از تمام افرادی که میتوانند مشتری شما باشند را مشخص کنید. بعد آن دستۀ بزرگ را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنید تا دستهبندیهای بیشتر و دقیقتری داشته باشید.
مثلاً اگر لوازم آرایشی میفروشید، عمدۀ مخاطبان خانمها هستند. یک دستهبندی خیلی بزرگ که نیمی از جمعیت کشور را شامل میشود.
حالا خانمها را بر اساس خصوصیات مختلف دستهبندی کنید. یک نوع دستهبندی میتواند با توجه به سن آنها باشد. زیر ۲۰ سالها یک دسته، بین ۲۰ تا ۳۰ سال یک دسته، ۳۰ تا ۴۰ یک دسته و…
میتوانید با توجه به محل سکونت آنها، قدرت خرید را حدس بزنید و دستهبندی بعدی را بر این اساس انجام دهید. اگر محصولات شما اورجینال و گرانقیمت هستند، احتمالاً باید در نقاط شمالی تهران دنبال مخاطب هدف بگردید.
یک نمونهٔ ساده هم در تصویر زیر ببینید:
بعد از دستهبندی، باید بهترین گروه را انتخاب کنید؛ یعنی آن دستهای که بیشترین احتمال تبدیلشدن به مشتری شما را دارند و تدوین استراتژی را هدف جلب توجه آنها پیش ببرید.
در آخر، برای هر گروه پرسونا تعریف کنید! پروفایلی که نمایندهٔ همان گروه است و نشان میدهد برای جذب آنها باید چه چیزی را در چه جایی و به چه شکلی بگویید 🙂
این یک نمونه پرسوناست که برای بازاریابی یک اپلیکیشن آماده شده است:
در مقالهٔ «منظور از پرسونای مخاطب چیست + نمونه» دربارهٔ آن بیشتر صحبت کردیم که پیشنهاد میکنیم آن را بخوانید.
۵. حالا نوبت تجزیهوتحلیل رقبا است
یک بخش بسیار مهم از هر استراتژی بازاریابی، تجزیهوتحلیل رقبا است. اگر این کار را نکنید، همهچیز را به قضاوقدر میسپارید!
مثلاً اگر رقبا را نشناسید و اطلاعات کافی راجع به آنها نداشته باشید، چطور میخواهید بفهمید چه مزیتی نسبت به آنها دارید؟
احتمالاً نام چند رقیب را در ذهن داشته باشید؛ ولی بهتر است تحقیقات مفصلی انجام دهید تا هیچ موردی از چشم شما پنهان نماند. احتمال اینکه چند نام جدید پیدا کنید زیاد است. رقبایی که بازار هدف یکسانی با شما دارند.
برای کسب اطلاعات دربارۀ رقبا:
- با افرادی که ممکن است اطلاعات مرتبط داشته باشند صحبت کنید؛ مثلاً شرکای تجاری و کارشناسان فروش مجموعۀ خود شما
- پایگاههای آنها در دنیای اینترنت را زیر ذرهبین ببرید؛ مشخصاً سایت و اکانتهای آنها در شبکههای اجتماعی مختلف را کندوکاو کنید
- لیست قیمتها و هر اطلاعات دیگری را که در اختیار عموم قرار دارند، بررسی کنید
- نقد و نظرات مشتریان آنها را بخوانید
- محصولات و خدمات آنها را تهیه کنید
بهطور کلی، باید راجع به محصولات و خدمات، استراتژی قیمت گذاری، خدمات مشتریان و پشتیبانی، زنجیرههای تأمین و رویکرد بازاریابی رقبا اطلاعات کسب کنید (منبع: Business Queensland).
۶. برای تعیین جایگاه در بازار آمادهاید!
کل داستان این است: میخواهید چطور شناخته شوید؟ ۲ نمونهٔ زیر را ببینید:
- برندی که امنیت را تداعی میکند؟ (ولوو)
- خاصیت حفاظت از دندان در مقابل پوسیدگی (کرست)
شما تقریباً اطلاعات لازم را برای تعیین این جایگاه و موقعیت در بازار جمع کردهاید. جایگاهی که شما در ذهن مخاطب اشغال میکنید، مشخص میکند چه تفاوتی با سایر رقبای مشابه دارید.
حتی میتوانید ۲ جایگاه را در بازار از آن خود کنید! مهم این است بهطوری استراتژی بازاریابی را اجرا کنید که مردم متقاعد شوند شما این ۲ مزیت را دارید.
بهترین نقطه و موقعیت برای شما در تصویر زیر مشخص شده است:
نکته: خوب است کنار تعیین جایگاهی که میخواهید به دست بیاورید، ارزش پیشنهادی خودتان را مشخص کنید. به زبان ساده، ارزش پیشنهادی میشود مزایایی که بهازای پرداخت – توسط مشتری – ارائه میکنید.
۷. استراتژی را منسجم کنید (OGSM)
OGSM فریمورکی است که میتوانید از آن برای سازماندهی استراتژی استفاده کنید. این فریمورک باعث میشود استراتژی قابل اجرا و اندازهگیری باشد.
هر حرف این عبارت از اول کلمات زیر گرفته شده است:
- O از Objectives
- G از Goals
- S از Strategies
- M از Measures
تصویر زیر را ببینید تا بهتر این فریمورک را درک کنید:
با کمک این فریمورک، میتوانید یک استراتژی منسجم برای مارکتینگ تدوین کنید که مو لای درز آن نمیرود. چرا؟ اگر باز به تصویر بالا برگردید، میبینید تمام اقدامات و کارهایی که در استراتژی میآیند، با کمک آن همسو و یکپارچه میشوند.
۸. نحوهٔ اجرای استراتژی را مستند کنید!
شما باید بدانید در کدام کانال و برای چه کاری اقدام کنید! سهم انواع رسانهها در استراتژی شما چقدر است؟ پاسخ این پرسش بر اساس تمام مراحلی مشخص میشود که تا حالا طی کردید: بودجه، مخاطبی که دارید، هدفی که میخواهید به آن برسید و توانایی کسبوکارتان.
باید از اولین تا آخرین نقطۀ مسیر تعیینشده در استراتژی را روی کاغذ بیاورید و نحوۀ اجرا و پیادهسازی هر بخش را با جزئیات توضیح دهید.
تدوین استراتژی خوب، تنها ۵۰ درصد کل ماجرا است و باید بتوانید آن را درست اجرا کنید تا به اهدافی که در آن مشخصشده برسید.
وقتی همهچیز مستند شده باشد، میتوانید در حین اجرا، جزءبهجزء آن را زیر ذرهبین ببرید. اگر به تغییر نیاز داشته باشد، متوجه خواهید شد و آنچه را که باید عوض میکنید.
در ضمن، خوب است با اعضای تیم و دیگر کارکنان مجموعه که در استراتژی دخیل هستند، جلسه بگذارید و نظرات آنها را در هر مرحله جویا شوید.
در آخر هم باید تمام اقدامات خود را در این سند اولویتبندی کنید. برای اینکه بدانید چه فعالیتی در اولویت است، ۵ مسئله را در نظر بگیرید:
- بودجه و توانایی کسبوکار
- اهداف بازاریابی
- بخشهای هدف
- جایگاهیابی
- تحلیل رقابتی
مثلاً فرض کنید در حال راهاندازی فروشگاه اینترنتی با محصول خاص مثل پازل هستید. ممکن است ۴ فعالیت برای شما در اولویت باشد:
- افزایش آگاهی از برند با کمک بازاریابی محتوایی، بازاریابی مبتنی بر شبکههای اجتماعی و تبلیغات کلیکی
- جذب مشتری جدید با کمک تبلیغات پیامکی، تبلیغات ریتارگتینگ محصول در سایتهای پربازدید و تبلیغات اینفلوئنسری
- افزایش میزان سبد خرید با کمک بیشفروشی و فروش مکمل
- افزایش وفاداری مشتریان پس از خرید اول و برگرداندن آنها
در کنار خود استراتژی، شما باید بدانید به چه ابزارها و نیروهای انسانی برای رسیدن به اهداف و اجرای استراتژی نیاز دارید. این مسئله را هم در سندتان بیاورید.
این از چگونگی تدوین استراتژی مارکتینگ که در ۸ مرحله به آنها پرداختیم. اگر موافق باشید، راجع به اهمیت رصد همۀ اقدامات بیشتر صحبت کنیم.
برنامهای مشخص برای کنترل و رصد اقدامات داشته باشید
برای هر تاکتیک مشخصشده در استراتژی، اقداماتی را که باید انجام شوند، همراه با بیشترین جزئیات ممکن لیست کنید. در رابطه با هر تاکتیک، باید تکلیف موارد زیر را مشخص کنید:
- اقداماتی که باید در رابطه با هر بخش انجام شوند
- زمانبندی انجام کامل هر بخش
- افراد و نیروهایی که در هر مرحله دخیلاند
- بودجهای که برای دستیابی به اهداف هرکدام از بخشهای استراتژی در اختیار دارید
- شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)، یعنی مواردی که موفق بودن یا نبودن آن مرحلۀ بهخصوص را نشان میدهند، معلوم کنید.
اگر دوست دارید معنا و مفهوم KPI را بهتر بدانید، مقالۀ «شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست» را بخوانید.
در هر فرصتی که پیش میآید، به این لیست رجوع و تغییرات لازم را روی آن اعمال کنید. انجام این کار باعث میشود نحوۀ پیشرفت امور را بهخوبی زیر نظر داشته باشید و بتوانید چگونگی پیادهسازی بخشهای مختلف استراتژی را مدیریت کنید.
برای کنترل بهتر و رصد بهینۀ اقدامات، باید برای تمام برنامههای بازاریابی، KPI مشخصی تعیین کنید. KPI میتواند تعداد پاسخها به ایمیلهای ارسالی از جانب مجموعه باشد یا تعداد لیدهایی که توانستهاید بعد از اجرای یک کمپین بسازید.
وقتی شاخصهای کلیدی عملکرد برای هر برنامه مشخص باشند، میدانید چگونه باید موفقیت هر اقدام را اندازهگیری کرد. بازبینی تمام برنامهها بعد از اجرا، فواید زیادی دارد. مثلاً:
- میتوانید خوب یا بد بودن کلیت استراتژی بازاریابی را بسنجید
- میفهمید کدام بخش و اقدامات نیاز به بهبود دارند
- مثبت یا منفی بودن نرخ بازگشت سرمایه یا ROI معلوم میشود
برای کنترل و رصد اقدامات مارکتینگ، باید دائماً همۀ فعالیتها را موشکافانه بررسی کنید و سؤالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا طبق بودجۀ تعیین شده و زمانبندی پیش میرویم؟
- کدام تاکتیکها جواب میدهند کدام تاکتیکها فایدهای ندارند؟
- چه چیزهایی در بازار تغییر کردهاند؟
- چه تغییراتی باید اعمال شوند؟
- کدام بخشها به بهینهسازی نیاز دارند؟
همان طور که بالاتر هم گفتیم، تدوین استراتژی بازاریابی، لزوماً به معنای موفقیت اقدامات مربوط به مارکتینگ نخواهد بود! در بخش بعدی، نکاتی را بررسی میکنیم که احتمال موفقیت را افزایش میدهند.
با ایبوکهای یکتانت، از تولید محتوای حرفهای تا تبلیغات در گوگل را رایگان یاد بگیرید!
دانلود رایگان۳ نکته برای موفقشدن استراتژی بازاریابی
مقالهای در وبسایت CXL وجود دارد که در قسمتی از آن، به نکتۀ ظریفی اشاره میکند:
یک استراتژی بازاریابی موفق، از پیروزهای کوچک و البته تصاعدی تشکیل میشود!
این نکته را گوشۀ ذهنتان داشته باشید. مجموعه اقداماتی که در استراتژی بازاریابی شما تعریف میشوند، هرکدام باید موفقیتی (هرچند کوچک) حاصل کنند و در نهایت، همۀ این اقدامات در کنار هم یک استراتژی برنده را میسازند.
برویم سراغ نکاتی برای موفق شدن استراتژی بازاریابی.
۱. مخاطب خودتان را بهخوبی بشناسید
یک طرف ماجرا شما هستید و طرف دیگر مشتری یا مخاطب. محصول یا سرویسی که ارائه میکنید، پل اتصال بین ۲ طرف است.
بالاتر هم گفتیم که شناخت کامل از مخاطب چقدر ضروری است و اینجا هم بهعنوان اولین نکته برای تضمین موفقیت استراتژی بازاریابی به آن اشاره میکنیم.
در این راستا، ۳ سؤال زیر را از خودتان بپرسید:
- مخاطب هدف چه نیازها و خواستههایی دارد؟
- چرا باید شما را به رقبا ترجیح دهد و از محصول شما استفاده کند؟
- مشتری بعد از خرید چه انتظاراتی از شما دارد؟ نصب رایگان؟ پشتیبانی حرفهای برای پاسخ به سؤالات خود؟
اگر بتوانید پاسخهای کاملی به این ۳ سؤال بدهید، بخش اعظم راه شناخت مخاطب و همچنین جایگاه موردنظرتان در بازار را طی کردهاید.
بهترین مدل برای اینکه استراتژی خوبی تدوین کنید، مدل STP است که هم کمک میکند مخاطب خودتان را بشناسید و هم اینکه بهترین گروه (سودآور) را انتخاب کنید! علاوه بر این، کمک میکند تکلیف جایگاه خودتان را مشخص کنید.
پیشنهاد میکنیم مقالهٔ «مدل بازاریابی STP چیست (پیشنهاد کاتلر، پدر بازاریابی)» را مطالعه کنید.
۲. پیشنهادتان محصولی منحصربهفرد و با ارزش بالا باشد
بهترین استراتژیها و حرفهایترین رویکردهای بازاریابی هم نمیتوانند مجموعهای را که محصولات و خدمات بیارزشی ارائه میکند، به موفقیت برسانند.
پس یک قدم عقبتر بروید و قبل از تدوین استراتژی بازاریابی، محصول یا سرویس را زیر ذرهبین ببرید. محصولاتی که ارائه میکنید، باید به معنای واقعی کلمه خاص باشند؛ محصولاتی که برای مخاطب هدف ارزش خلق کنند و به بهترین شکل ممکن، پاسخگوی نیازهای او باشند.
در ضمن، محصول خاص و باارزش، کسبوکارتان شما را بهخوبی از رقبا متمایز میکند و باعث میشود مخاطب هدف با اطمینان خاطر بیشتری سراغ شما بیاید.
۳. خوب عمل کنید تا ارزش معرفی داشته باشید
اول مقاله گفتیم که هدف کلی تمام فرایندهای بازاریابی، بیشتر دیدهشدن هر کسبوکاری توسط بازار هدف در وهلهٔ اول است.
اگر مشتریان شما محصولات و خدماتتان را به دوستان و اطرافیان خود معرفی کنند، بسیار بیشتر از قبل در معرض دید قرار خواهید گرفت.
لازمۀ رسیدن به چنین دستاوردی، عملکرد ایدئال و بینقص است؛ هم محصولات باید عالی باشند و هم خدماتی که ارائه میکنید. در یک جمله بگوییم: باید تجربۀ بینظیر و یکپارچهای برای مشتری خلق کنید تا موفق شوید.
تنها در این صورت است که مخاطب رغبت میکند کسبوکارتان (محصول یا خدمت آن) را به اطرافیان خود، مشخصاً آنهایی که به مخاطب هدف شما هستند و به محصولات و خدماتتان نیاز دارند، معرفی کند.
هم تدوین استراتژی بازاریابی مهم است و هم اجرای آن!
در این مقاله، بهترین روش تدوین استراتژی بازاریابی را در قالب ۸ مرحله بررسی کردیم؛ منتهی گفتیم که تهیۀ استراتژی عالی، فقط نیمی از ماجرا است و زمانی کار کامل میشود که بتوانید آن استراتژی را به بهترین شکل ممکن اجرا کنید.
زیر نظر داشتن تمام برنامههای تعیینشده در استراتژی و بررسی علمکرد آنها، برای پیداکردن ایرادات احتمالی و رفع مشکلات ضروری است؛ یعنی اینطور نیست که بعد از تدوین استراتژی بازاریابی، وارد فاز اجرا شوید و فکر کنید کار تمام است!
اگر همچنان سؤالی دربارهٔ نوشتن استراتژی بازاریابی دارید، در قسمت نظرات آن را با ما در میان بگذارید.