یک بنر تبلیغاتی خوش رنگولعاب در شلوغترین نقطهٔ شهر یا یک مجسمهٔ غولپیکر وسط یک پارک؟
احتمالاً شما هم موافقید که مجسمهای در قدوقوارهٔ گوریل انگوری هر کسی را غافلگیر میکند. اینجاست که ردپای استراتژی بازاریابی چریکی دیده میشود؛ جایی که برند سعی میکند با روشی نامتعارف، توجه مخاطبان را جلب و آنها را درگیر کند.
همان چیزی که در این مقاله قرار است از آن حرف بزنیم؛ از خوبیها و بدیها گرفته تا تأثیرات عجیبی که احتمالاً روی افراد خواهد داشت.
آمادهاید؟ بیایید با تعریف آن شروع کنیم:
فهرست مطالب
منظور از بازاریابی چریکی چیست؟
هم اسمش را و هم رسمش را از جنگهای چریکی گرفته است؛ جنگهای نامنظمی که وقتی روشهای معمول جواب نمیداد، به میدان میآمدهاند و با غافلگیرکردن دشمن، شکستشان میداده یا حداقل تضغیفشان میکردهاند.
در این دورهٔ ۴ ساعته با کمک اساتید باتجربه یاد میگیرید چطور بنر، ویدیو و متن تبلیغاتی عالی و موثر را خودتان آماده کنید تا بازدهی تبلیغات را چند برابر کنید!
مشاهده دورهدر بازاریابی پارتیزانی یا همان چریکی (Guerilla Marketing) هم برند با روشهای غیرمنتظره وارد زندگی مخاطبان خود میشود و سعی میکند هرطور شده در تصمیم ما تأثیر بگذارد؛ روشهای نامتعارفی که تقریباً مشابه آنها وجود نداشته و مخاطب را شوکه میکنند.
در این روش، تنها چیزی که نیاز دارید، خلاقیت، نبوغ و امتحانکردن چیزی متفاوت و در عین حال، وفادارماندن به هویت برند است.
اما بازاریابی پارتیزانی چطور عمل میکند؟ در این روش، برند یک ایده دستش میگیرد، هرقدر چاشنی نیاز دارد به آن میزند، آن را میپزد و آمادۀ سِروَش میکند و بعد دستبهچانه – و البته با مقادیری استرس – منتظر عکسالعمل افراد میماند؛ نکته اینجاست که این افراد اصلاً منتظر دریافت هیچ سفارشی نبودند و همین موضوع آنها را غافلگیر میکند و از آنها برای برند یک مروج میسازد!
منظور از مروجین، همان مخاطبانی هستند که ایده از نظرشان جذاب آمده و دوست دارند تجربهشان را با دوستان و آشنایان به اشتراک بگذارند. این مسئله (چه انتشار عکس یا ویدئو در صفحۀ شخصی باشد چه حتی تبلیغات دهانبهدهان) به شناختهشدن برند کمک میکند؛ از این طریق، برند میتواند بهطور رایگان به مخاطبان گستردهتری دسترسی پیدا کند.
ارتباط با احساسات مصرفکننده کلید بازاریابی چریکی است.
هرچند ممکن است ایدۀ برند، گرانقیمت و هزینهبر باشد؛ اما اگر هوشمندانه اجرا شود، برای رسانهایشدن، هزینۀ مجدد نمیشود؛ چون این مخاطب علاقمندِ داوطلب است که این کار را برای او انجام میدهد. همین موضوع تبلیغات پارتیزانی را در مقایسه با روشهای دیگر کمهزینهتر کرده است.
به همین دلیل است که این نوع تبلیغات در مکانهای عمومی انجام میشود که تا حد امکان در تعامل با مخاطبان زیادی قرار بگیرد.
مثلاً خیابانهای شلوغ، کنسرتها، پارکهای عمومی، رویدادهای ورزشی، جشنوارهها و مراکز خرید. کوچههای تنگوتاریک و کمرفتوآمد محلههای خلوت جای مناسبی برای انجام چنین تبلیغاتی نیست؛ انتخاب زمان و مکان مناسب یکی از عناصر کلیدی گوریلا مارکتینگ است.
بیایید با هم روشهای مختلف اجرای این استراتژی جذاب را بررسی کنیم!
انواع بازاریابی چریکی کداماند؟
بازاریابی پارتیزانی فقط این نیست که در پارک روی یک نیمکت به شکل شکلات بنشینید یا بالنهایی با اسم یک برند را در آسمان ببینید.
این روش تبلیغاتی انواع مختلفی دارد که بسته به شرایط محیطی، هویت برند، شخصیت مخاطبین، وضعیت رقابت، میزان بودجه و بسیاری از این عوامل در دستهبندیهای مختلف قرار میگیرند.
در ادامه، ۴ نوع رایج را معرفی میکنیم. (سایر موارد هم زیرمجموعهٔ این ۴ مورد به حساب میآیند.)
۱. بازاریابی چریکی محیطی
شاید محبوبترین شکل گوریلا مارکتینگ، شکل محیطی آن (Ambient) باشد. تعریف سادهٔ آن:
یک المان یا تصویر جذاب را در مکان و زمانی که افراد انتظار دیدن آن را ندارند، بگذاریم یا اتفاقی جالب را رقم بزنیم!
این اتفاق باید تکاندهنده، غافلگیرکننده و خلاقانه باشد تا نظر افراد آن محیط را بهشکل ویژهای جلب کند. این نوع از تبلیغ شامل خارجی و داخلی است که تفاوتهایی با هم دارند.
بازاریابی چریکی در فضای باز، در مناطق شهری و شلوغ انجام میشود. به این شکل که چیزی مثل یک مجسمه، یک ماکت بزرگ از یک شئ که اندازۀ واقعی آن کوچک است یا یک المان شهری را در پارک یا خیابان نصب میکنند.
این نمونه را ببینید. برند کیتکت نیمکتهایی شبیه چوب آبنبات را بهجای نیمکتهای عادی شهری گذاشته است.
همین نوع از بازاریابی در فضاهای داخلی مانند ایستگاه مترو، محیط دانشگاهها و… هم انجام میشود. این کمپینها در فضای داخلی توجه عمومی را به خود جلب کرده و سعی میکند در ذهن و یاد مخاطب بماند و او را درگیر کند.
۲. کمینکردن
کمین کردن (Ambush) برای انجام تبلیغ پارتیزانی روشی پرریسک است که در آن یک برند، در رویداد دیگری که با حمایت برند دیگری در حال برگزاری است، با ایجاد یک خلل و وقفه، توجه مخاطبان آن رویداد را به خود جلب میکند.
در واقع، یک برند (حتی اگر رقیب شما باشد) طرح داده، برنامه ریخته، هزینه کرده و رویدادی برگزار کرده است. حالا شما بدون اجازۀ او وارد عمل میشوید و به شکلهای خلاقانهای، کار خودتان را تبلیغ میکنید. با این غافلگیری، به احتمال زیاد در ذهن مخاطب میمانید.
البته راجع به قانونی یا اخلاقیبودن این نوع تبلیغ بین علما اختلافاتی وجود دارد!
مثلاً تصور کنید کوکاکولا حامی یک مسابقۀ ورزشی است. حالا پپسی تصمیم میگیرد به نفرات چهارم تا ششم مسابقه جایزه بدهد؛ به همین عجیبی!
۳. تعاملی
در روش تعاملی یا تجربی (Experiential)، موقعیتی بهیادماندنی را برای مخاطب هدف ایجاد میکنید تا با چیزی که نماد برند شماست ارتباط برقرار کند.
هدف این کمپینها ایجاد یک پیوند نزدیک بین شرکت شما و مشتریان احتمالیتان است.
یکی از تاکتیکها برگزاری یک رویداد یا نمایشگاه یا حمایت مالی از آن است. البته در انجام این کار، خطر بیمزگی برند شما را تهدید میکند؛ پس باید مراقب باشید با انجام کارهای خلاقانه، یک حامی مالی خشکوخالی نباشید.
در این نوع تبلیغ، دستتان برای هرگونه نوآوری باز است. تفاوت اساسی این نوع با سایر روشها، در تعاملی است که افراد با تبلیغ دارند.
مثلاً سازندگان سریال کارتونی Rick & Morty خودرویی به شکل ریک را به شهرهای مختلف ایالات متحده فرستادند. مردم عکس و فیلم این ماشین را در صفحات خودشان منتشر کردند و این خودرو را سر زبانها انداختند.
این شد که تعداد افراد بیشتری این ماشین را شناختند و برای عکسگرفتن یا خریدکردن از آن مشتاقتر شدند. آنها منتظر بودند که این ماشین به شهر آنها برسد.
۴. مخفیانه و پنهانی
روش مخفیانه (Undercover) یکی دیگر از انواع بازاریابی چریکی است که در آن آگاهی از برند برای مصرفکننده به روشی پنهان، غیرمنتظره و ظریف اتفاق میافتد. گاهی حتی مصرفکنندگان متوجه نمیشوند که با یک ترفند بازاریابی طرفاند.
عکس زیر را ببینید! دیدن مسواک شبیهسازیشده احتمالاً آخرین چیزی است که انتظار دارید هنگام خوردن بستنی ببینید!
نمونهٔ موفق دیگر هم کمپین سونی بود که از بازیگران خواست در سطح شهر پرسه بزنند و از مردم بخواهند که از آنها عکس بگیرند. در اینجا بود که پای ویژگیها و قابلیتهای گوشی جدید بازیگران که از قضا سونی بود، به میان کشیده میشد.
تا اینجای مقاله، با بازاریابی پارتیزانی (چریکی) و انواع آن آشنا شدید؛ ولی یک سؤال اساسی بیپاسخ مانده است: مزایای بازاریابی چریکی چیست؟ بیایید در بخش بعدی، دربارهٔ آن با یکدیگر مفصل صحبت کنیم.
چرا باید به فکر چیدن استراتژی گوریلا مارکتینگ باشیم؟
بازاریابی چریکی روش خلاقانه و نسبتاً نویی است که نقش مهمی در موفقیت کسبوکارهای کوچک ایفا میکند. یکی از دلایل آن این است که این نوع تبلیغات به صرف مقدار زیادی پول وابسته نیست و در عوض، به انرژی، زمان، خلاقیت و دانش نیاز دارد.
هرچند که چنین کمپینهایی بهطور خاص برای کسبوکارهای کوچک ایجاد شد؛ ولی شرکتهای بزرگ نمیتوانند از تأثیر فوقالعادۀ آن چشمپوشی کنند. دلیل آن هم مشخص است:
این تاکتیکها بهدلیل غافلگیرکنندهبودن، بیشتر از انواع دیگر تبلیغها در یاد میمانند.
ضمن آنکه کمپینهای موفق، بدون هیچ هزینۀ اضافه تا مدت زیادی در فضای مجازی دیده میشوند و نام برند را به مخاطب یادآوری میکنند.
بازاریابی پارتیزانی اساساً با هدف افزایش آگاهی از برند، جذب مشتریان جدید و حتی تشویق مشتریان قدیمی به خرید مجدد انجام میشود.
این اهداف با شگفتزدهکردن مخاطب و پخش ویروسی این شگفتی در مدتزمانی کم، با این روش محقق خواهد شد.
بهطورکلی، دلایلی که اجرای چنین استراتژیهایی را برای کسبوکارها سودمند میدانیم، عبارتاند از:
- انجام تبلیغات با هزینۀ کم؛
- احتمال وایرالشدن کمپین بدون صرف هزینۀ زیاد؛
- خاطرهانگیزبودن و بهیادماندنیشدن نام برند؛
- مناسب بودن برای انواع مختلف کسبوکارها (چه برای فروش محصول چه خدمت).
گوریلا مارکتینگ علاوهبر سودآوری، میتواند راهی کمهزینه برای خوشحالکردن مشتریان بالقوه هم باشد.
آیا فکر میکنید فضا و شرایط کشور ما برای اجرای چنین کمپینهایی نامناسب است؟ این هم از آن اشتباههای رایج و قضاوتهای زودهنگام است. اگر موافق باشید، مثالهای بازاریابی چریکی در ایران را با هم بررسی کنیم تا ببینید چگونه میتوانید مخاطب را غافلگیر کنید.
۵ نمونه بازاریابی چریکی در ایران
بعضی شرکتهای بزرگ، از اهمیت این نوع بازاریابی آگاه شدهاند و با ایدهپردازیهای جالب و هیجانانگیز به این حوزه وارد شدهاند. چند نمونه موفق تبلیغات چریکی در ایران که از قضا موفق هم عمل کردهاند، برای شما جدا کردهایم:
با ایبوکهای یکتانت، از تولید محتوای حرفهای تا تبلیغات در گوگل را رایگان یاد بگیرید!
دانلود رایگان۱. تبلیغات ورنل
یک نمونهٔ موفق بازاریابی پارتیزانی در ایران، کمپینی از شرکت هنکل است. در آن، هنکل محصول نرمکنندۀ خود را به شکلی خلاقانه پیش روی مخاطب قرار میدهد.
برای اینکه درک کاملی از مراحل اجرا – خصوصاً در مرحله ایده – داشته باشید، اجازه دهید ابتدا سراغ هدف شرکت از تبلیغ میرویم.
شرکت قصد داشت در یک کمپین کامل، از برند جدید خود رونمایی کند. هدف آنها این بود که در طول زمان اجرا، بتواند در مکالمات عامیانۀ مردم، جای خود را باز کنند.
«تجربۀ حس خوب لطافت و طراوت برای مخاطبان» ویژگیای است که آنها قصد داشتند در این کمپین، بر آن تمرکز کنند.
یکی از ایدههای خلاقانه برای اجرای این کمپین این بود که نمادی از نرمی و لطافت برای شرکت ایجاد شود و بین شهرهای مختلف حرکت کند و بهشکل موازی و بهواسطۀ سفیران برند، در فضای مجازی هم تبلیغ شود. چیزی شبیه همان مجسمهٔ ریک!
حالا نوبت به طراحی و پیادهسازی این نماد متحرک رسید. این نماد در دو کامیون حمل میشد؛ یک مدل بزرگشده از محصول نرمکننده و دیگری یک محصول در یک اتاقک شیشهای و بین انبوهی از گلهای زیبا.
این نمادها طی چند روز از شهرهای تهران، اصفهان، رشت و شیراز عبور کردند. وظیفهٔ اطلاعرسانی در طول مسیر هم برعهدهٔ سفیران برند بود؛ گاهی با حضور در محل عبور نمادها، به ایجاد یک موج در فضای مجازی کمک میکردند.
۲. خوشحالی سرایت میکنید! (رایتل)
رقابت در بازاری که دو بازیگر بسیار بزرگ مانند همراه اول و ایرانسل دارد، برای شرکت رایتل بسیار پرهزینه خواهد بود و این موضوع اهمیت تبلیغات خلاقانه را دوچندان میکند.
شرکت رایتل در بازۀ شیوع کرونا و افزایش استفاده از اینترنت پرسرعت بهدنبال تقویت جایگاه خود در این حوزه، کمپین «خوشحالی سرایت میکند» را شروع کرد. این کمپین که یک نمونه بازاریابی چریکی در ایران محسوب میشد، روی احساس استرس و ترس مخاطب تمرکز کرده بود.
وقتی ترس از انتقال کرونا باعث شده بود که هر چیزی را ضدعفونی کنیم. در این شرایط، ایجاد یک غرفۀ مخصوص ضدعفونیکردن گوشی همراه در یک مکان عمومی باورپذیر و پرطرفدار است.
اما این کار پیش چشم مخاطب و به شکلی غیرمعمول انجام شد؛ طوری که مخاطب احساس میکرد که گوشی خود را از دست داده و استرس میگرفت و عصبانی میشد. این دو حس به انتقال پیام مدنظر برند کمک بسیاری کرد.
بعد از آنکه مخاطب در حالت برانگیخته قرار میگرفت، با دریافت گوشی و یک هدیه، شادی جایگزین احساسات منفی او میشد.
این ویدئو که در قالب یک دوربینمخفی پیادهسازی شد و در شبکههای اجتماعی انتشار یافت، به رایتل کمک کرد که با کمترین هزینه، خود را پیش چشم مخاطب قرار دهد.
این ویدئوی همان دوربین مخفی است:
۳. امسال، سال اوجگرفتن است… (بانک ملت)
نوروز ۱۳۹۸، بانک ملت بهدنبال طراحی یک کمپین تبلیغاتی برای امید و انگیزهدادن به مخاطب خود برای سال جدید بود. پیام مدنظر آنها، این بود:
امسال، سال اوجگرفتن است…
در اتاق فکر طراحی تبلیغ، با توجه به رویکرد مینیمالی بانک در گذشته و با نگاهی به فرم عدد هشت در فارسی که اشاره به بالا رفتن دارد و تضاد آن با عدد هفت و استفاده از تکنیک تشابه، به کلمۀ کلیدی اوج رسیدند.
آنها در بخش بازاریابی چریکی، مفهوم اوج و بالارفتن را در قالب استفاده از آسانسور پیادهسازی کردند. آسانسوری که قرار است در یک مرکز خرید، تعدادی از مخاطبان را با خود به یک کنسرت اختصاصی ببرد.
سادهسازی پیام و اجرای آن در قالب ابزاری قابلدرک، از مهمترین ویژگیهای اجرای این تبلیغ محسوب میشود. هماهنگی از طرفی هم هماهنگی این کمپین با تبلیغات محیطی، تلویزیونی، رادیویی و آنلاین بانک ملت، باعث شد که اثربخشی آن و قدرت نفوذ افزایش پیدا کند.
بیایید ویدئوی این کمپین را با هم ببینیم:
۴. ادامهٔ آهنگ را بخوان! (رایتل)
هدف از اجرای این تبلیغ، خلق محتوایی ویروسی برای دیدهشدن در شبکههای اجتماعی است که در حاشیۀ آن، میکروفون رایتل و نگاه خودمانی و صمیمانۀ این شرکت را پیش روی مخاطب قرار دهد.
یک اجرای دقیق، کمهزینه و تأثیرگذار برای رایتل که از ایدهای نهچندان بکر ایجاد میشود. در این نمونه، بیش از آنکه به ایده بپردازیم، باید مدل اجرای آن را بررسی کنیم.
چطور میتوان با تعاملی خارج از چارچوب و ایجاد بستری برای همراهی مخاطب، از تجربههای مشترکی مانند ترانه برای تبلیغ خود محتوا ایجاد کنیم؟ کافی است آنها را غافلگیر کنیم!
ریتم ویدئوی این تبلیغ هم بسیار مؤثر بود؛ از همراهینکردن و ترشرویی به نقطۀ اوج خواندن ربنای شجریان توسط یک فرد معمولی، ولی خوشصدا میرسد. در این ویدئو، میتوانید اجرای این کمپین را ببینید:
۵. نا کجا میری؟ (اسنپ)
یک کمپین دنبالهدار که هفت بار اجرا شد و در آن، مخاطب با انجام فعالیتهایی که در هر دوره، برای او تعیین میشود، شانس حضور در یک سفر هیجانانگیز را کسب میکند.
ایدۀ این کمپین این است:
مخاطب که همیشه در اسنپ مقصد خود را مشخص میکند، در این سفر، مقصد مشخص و درکی از مقصد یا همسفران خود ندارد.
ویژگیهای کلیدی این کمپین این بود که به شکل جدی روی شبکههای اجتماعی متمرکز بود و با همکاری چهرههای هنری یا ایجاد تصویری شگفتانگیز از تجربههای منحصر برای ویروسیشدن در این شبکهها استفاده کرد.
علاوه بر این، از طریق سیستم امتیازدهی برای قرعهکشی، میزان فروش خود را هم افزایش داد؛ ۲ تیر و یک نشان!
یکی از ویدئوهای این کمپین جذاب را با هم ببینیم:
هرچند برای شمردن مزایای بازاریابی پارتیزانی باید انگشتهای دست نفر کناریتان هم قرض بگیرید؛ اما نمیتوانیم این استراتژی را از هر عیب و نقصی مبرا بدانیم. تبلیغ است و جایزالخطا!
در بخش بعدی هم نگاهی به معایب این نوع بازاریابی میاندازیم تا برای همهچیز آماده شوید:
معایب بازاریابی پارتیزانی
در نظر گرفتن احتمال شکست، مهمترین نکته در بازاریابی چریکی است. هرچند این نوع بازاریابی میتواند تأثیر ماندگار و احساس خوبی در میان مخاطبان بر جا بگذارد؛ اما اگر بهخوبی اجرا نشود، نتیجۀ معکوس خواهد داشت!
ضمن آنکه، ممکن است هر شرایط غیرقابل پیشبینیای، برنامههایتان را نقش بر آب کند. در این صورت، ممکن است هزینه یا سود خود را از دست بدهید.
به زبان سادهتر، هیچ تضمینی برای موفقیت این نوع بازاریابی وجود ندارد!
گاهی اوقات، احتمال اینکه کمپین به ترس مردم یا هر نوع آزار دیگر منجر شود، وجود دارد؛ این یعنی تأثیری کاملاً معکوس!
مثلاً در سال 2007 شرکت کارتون نتورک (Cartoon Network) با یک شکلک LED شبیه به یکی از شخصیتهای نمایشی جدید خود، آن را در سراسر بوستون تبلیغ کرد.
اما اتفاقی که انتظارش نداشت افتاد! مردم از آن شکلک ترسیدند و هیچ روی خوشی به آن نشان ندادند. علاوه بر اینکه کمپین آنها شکست خورد، پخش تلویزیونی ترنر هم دو میلیون دلار جریمه شد!
مواردی هم وجود دارد که ایدههایی برای این تبلیغات ارائه میشود؛ اما بهدلیل پرریسکبودن آن، احتمال رد توسط مدیران شرکت وجود دارد.
در طراحی استراتژی هم باید مراقب مطابقت برند و تبلیغ باشید؛ زیرا در صورت نبود این تطابق، کمپین شما بهدرستی درک نشده و شکست میخورد.
در روش کمینکردن هم ممکن است با شکایت رقبا روبهرو شوید. همین شکایت هم باعث میشود در بهترین حالت، کمپین شما متوقف شود و در بدترین حالت، جریمه شوید.
در آخر هم اجازه دهید به آخرین سؤال شما پاسخ دهیم:
آیا بازاریابی چریکی برای کسبوکار ما مناسب است؟
در اینجا، چند سؤال وجود دارد که به شما کمک میکند تصمیم بگیرید آیا این تاکتیک برای برند شما مناسب است یا خیر:
- آیا ایدۀ جالب و بدیعی برای جذب یا غافلگیرکردن مشتریان بالقوه دارید؟
- آیا ایدۀ شما از فضا یا فرهنگ محلی بهشیوهای محترمانه استفاده میکند؟
- آیا رهگذران میتوانند در کمپین شما شرکت کنند؟ چگونه؟
- آیا این ایده با جایگاه برند شما همخوانی دارد؟ هدف از پیامی که میخواهید بفرستید، چیست؟
- آیا قانونی است؟ آیا بحثبرانگیز است؟
- آیا میتوانید نتایج کمپین خود را مستند و اندازهگیری کنید؟
- آیا پتانسیل ویروسیشدن دارد؟
هنگامی که ریسکهای بالقوه و بازگشت سرمایه را در نظر گرفتید، احتمالاً آمادۀ راهاندازی یک کمپین بازاریابی چریکی هستید.
بهطور معمول، کسبوکارهای کوچک برای افزایش آگاهی از برند فوری، از این استراتژی بهره میبرند. این روش به آنها کمک میکند با هزینهٔ اندک، نام خود را نهتنها سر زبانها بیندازند، بلکه بهعنوان برندی خلاق و دوستداشتنی وارد بازار شوند.
از طرفی هم دست کسبوکارهای بزرگ برای اجرای کمپینهای تبلیغاتی بازتر است؛ از تولید گرفته تا اجرا. آنها هم در سالها اخیر، سعی کردهاند با اجرای کمپینهای مختلف بزرگ و کوچک چریکی، به اهداف خود دست پیدا کنند.
با غافلگیری، زمین بازی را دگرگون کنید!
حتی اگر رقیب، دو گل از شما جلو باشد، یک ایدۀ خلاقانه و یک استراتژی درست طراحیشده با روش بازاریابی چریکی، میتواند بازی را به نفع شما تمام کند.
گوریلا مارکتینگ با صرف کمترین هزینه، میتواند شما و مشتریان مؤثر را به هم پیوند دهد.
با این حال، برای شروع باید مخاطب هدف خود را کاملاً بشناسید و اهداف روشنی برای کمپینهای خود ایجاد کنید. از فرصتهایی که در آن میتوانید مشتریان بالقوهتان را تحت تأثیر قرار دهید، غافل نشوید.
ما سعی کردیم هر آنچه را که باید بدانید، بررسی کنیم؛ ولی اگر چیزی از قلم افتاده است یا موضوعی ذهن شما را درگیر کرده است، در بخش نظرات برای ما بنویسید.
منابع:
Shergroup | digett | rockcontent | coursera | investopedia
مطلب فوق العاده ای بود… فروشگاه نواندیشان از شما تشکر میکنه
خوشحالیم اینو میشنویم 🙂
ممنون از شما که به ما بازخورد میدین.
یکی دیگر از بازاریابی چریکی ناموفق برای تبلیغ یک فیلم سینمایی اون افرادی بودن که لباس داعش پوشیده بودن و توی پردیس کوروش رفتن که کمپین ناموفق بود و متوقف شد چون مردم ترسیدن
بله، متاسفانه این کمپین ترس و وحشت زیادی ایجاد کرد و باعث بینظمی شد.