در شبکههای اجتماعی از اصطلاح «محتوای زرد» بهعنوان برچسبی برای نشاندادن بیهودگی محتوا، دروغگویی، اغراق و… استفاده میشود. دغدغهٔ من برای نوشتن این متن از همین جا شروع شد؛ وقتی که متوجه شدم این اصطلاح خوب، اشتباه استفاده میشود!
در این نوشته، از چیستی محتوای زرد شروع میکنیم و با انواع بدتر، پلیدتر و کثیفتر محتوا آشنا میشویم!
قرار است ببینیم Misinformation چه تفاوتی با Disinformation دارد و چطور رسانهها میتوانند حتی با اطلاعات درست افکار عمومی را به سمتی که میخواهند هدایت کنند.
در انتها هم چند راهکار برای گرفتار نشدن در باتلاق اخبار و محتواهای فریبنده مرور میکنیم.
از زرد شروع کنیم.
فهرست مطالب
خبر یا محتوای زرد یعنی چی؟
محتوای زرد به محتوایی میگویند که «فقط» با هدف جذب کلیک یا بازدید و فروش بیشتر تولید میشود و فایدهٔ مشخص دیگری ندارد.
همین تعریف را میتوان به فروش بیشتر مجله، کسب درآمد از تماشای ویدیوهای زرد و هر مدل دیگری تعمیم داد. به رسانههایی که همیشه در حال انتشار محتوای زرد هستند، رسانه زرد گفته میشود.
نکته مهم این است که:
«هدف محتوای زرد فایده داشتن برای مخاطب نیست»
فایده در دنیای محتوا تعریف سادهای دارد:
محتوایی که کمک میکند زندگی انسانها بهتر شود.
یک محتوای آموزش تعویض پمپ کولر کمک میکند کولر را تعمیر کنیم، یک پادکست میتواند به ما کمک کند از افسردگی خودمان آگاه شویم و برای درمانش تلاش کنیم، یک خبر ما را از وضعیت اقتصادی مطلع میکند و…
همهٔ این محتواها فایده دارند.
گاهی وقتها هم فایدهداشتن محتوا اینقدر واضح نیست؛ مثلا خیلی از محتواهایی که روزانه مصرف میکنیم، فقط جنبهٔ سرگرمی دارند. مثل کلیپهای کوتاه خندهدار، ویدیوهای یوتیوب، گفتگوی طنز یا ولاگهای سفر، ویدیوهای ASMR، سفرنامهها و خاطرهها، استریمهای بازی و…
تمام این محتواهای سرگرم کننده فایده دارند و فایده آنها همین سرگرمکردن است!
محتوای زرد هدفش حتی سرگرم کردن مخاطب هم نیست. پس به محتواهای سرگرم کننده برچسب زرد نچسبانیم.
گاهی اوقات، شاید محتوایی فقط برای گروهی از افراد سرگرمکننده باشد، ولی گروه دیگری تصور کنند این یک محتوای بیفایده و زرد است. تشخیص و تفکیک این موارد بیشتر وقتها سخت است و قرار نیست در این مقاله بحثش را باز کنیم.
در دنیای اینترنتی، اصطلاح مشابه دیگری وجود دارد به نام clickbait یا «تلهکلیک» استفاده میشود.
وقتی هدف منتشرکننده محتوا فقط این باشد که کاربران روی آن کلیک کنند و از این راه درآمد، شهرت یا امتیازی کسب میکند، این نوع محتوا، تلهکلیک است.
حتماً در شبکههای اجتماعی هم از این نوع محتوا زیاد دیدهاید؛ محتواهایی با عنوان یا تصاویر جلب توجه کننده که فقط برای گرفتن لایک یا نوشتن نظرات بیشتر منتشر میشوند.
چند مثال از محتوای زرد ببینیم:
مثالهای زیادی میتوان از محتوای زرد پیدا کرد، ولی حواسمان باشد که خیلی وقتها انواع دیگر محتواهای بد که در ادامه توضیح دادهایم به اشتباه زرد خطاب میشوند.
محتوای زرد چطور ساخته میشود؟
از نظر خودم، دو عامل باعث میشود یک محتوا را زرد بدانیم:
۱. موضوعی که به آن پرداخته شده، ذاتاً بیفایده است.
۲. روش بیان یا ارائهٔ محتوا آن را به یک محتوای زرد تبدیل میکند.
به این مثالها توجه کنید:
- حرکت عجیب همسر بازیگر معروف در سفر به امارات!
- طول انگشت شست پای مردها بیشتر است یا زنها؟
- لکلکی که مار را از خطر مرگ نجات داد!
این موضوعات ذاتاً زرد هستند، یعنی حتی اگر اطلاعات درستی ارائه دهند، باز هم فایدهٔ مشخصی ندارند!
بعد از خواندن هر سه عنوان میتوانید به خودتان بگویید «به من چه» و رد شوید. هیچوقت هم به این اطلاعات نیاز نخواهید داشت.
عامل دوم زرد شدن محتوا، روش بیان آن است؛ یعنی یک خبر ساده، یک محتوای آموزشی یا هرچیز دیگری را طوری بیان میکنند که تبدیل به زرد میشود و متاسفانه خیلی وقتها محتوای زرد ترکیبی از هر دو حالت است. یعنی موضوعش ذاتاً زرد است و با روشهای زرد هم ارائه میشود.
یکی از نشانههای مهم تشخیص محتوای زرد، همین روش بیانش است.
این محتواها معمولاً با عنوانها یا تصاویر جنجالی، احساسی، مبهم، وسوسهانگیز و عجیب منتشر میشوند. آنها حاشیه را مهمتر جلوه میدهند و عواطف انسانی را درگیر میکنند.
در این نوع خبر رسانی یا تولید محتوا، روشهای اعتبارسنجی خبر و اطلاعات استفاده نمیشود. خیلی وقتها تولیدکننده این اخبار یا محتوا از همان ابتدا میداند که اطلاعاتش نادرست است؛ اما بدون هیچ حساسیتی آن را منتشر میکند و اگر هم مشکلساز شود، به سرعت آن را تکذیب میکنند.
معمولاً با تکنیکهای عنواننویسی سعی میکنند کاربران بیشتری روی آن کلیک کنند.
بعضی عنوانها را به اندازهای پیچ و تاب میدهند تا کاربر برای دیدن یک عکس، ویدیو یا خواندن جزئیات بیشتر روی آن کلیک کند. معمولاً در متن چنین خبرها یا محتواهایی هم اطلاعات مهم را در میان متنی طولانی جا میدهند تا دسترسی به آن آسان نباشید! چرا؟ چون کاربر زمان بیشتری در سایت بگذارند و تبلیغات بیشتری ببیند! یا در شبکههای اجتماعی وقت بیشتری روی تماشای کلیپ بگذارند تا بازدید ویدیو بیشتر شود.
در این دورهٔ ۴ ساعته با کمک اساتید باتجربه یاد میگیرید چطور بنر، ویدیو و متن تبلیغاتی عالی و موثر را خودتان آماده کنید تا بازدهی تبلیغات را چند برابر کنید!
مشاهده دورهاصطلاح زرد از کجا آمده است؟
اصطلاح زرد ریشه در تاریخچه این نوع محتواهای خبری دارد. حدود سالهای ۱۹۰۰، رقابت شدیدی بین روزنامهها و مجلات مشهور امریکایی ایجاد شده بود. روزنامههای پرفروش سعی میکردند با عنوانهای جنجالی و تکنیکهای خاصی در عنواننویسی، فروششان را بیشتر کنند. نام دیگر این نوع رسانهها تبلوید (Tabloid) است که به سایز نیمقطع روزنامههای مشهور با محتوای زرد اشاره میکند.
دو روزنامه New York World و New York Journal بیش از بقیه درگیر این رقابت بودند.
این دو روزنامه (غیرهمزمان) یک ضمیمه کمیک استریپ (داستان مصور) داشتند که یک شخصیت معروف این داستان به اسم «بچه زرد» شناخته میشد؛ چون لباسش زرد بود.
گفته میشود که در همان دوره مجلاتی هم بودند که از رنگهای جلب توجه کننده مثل زرد و قرمز زیاد در جلدها استفاده میکردند و بیشتر آنها هم با انتشار اخباری به اصطلاح زرد فروششان را بالا میبردند.
همین اسم زرد روی این دو روزنامه و محتوایشان ماند و بعدها به بقیه مجلات و روزنامههایی که چنین محتواهایی منتشر میکردند، زرد میگفتند.
جالب است بدانید که یکی از عوامل اصلی وقوع جنگ آمریکا و اسپانیا در سال ۱۸۹۸، اخبار گمراهکننده و گاهی اشتباه بود که همین دو روزنامه منتشر میکردند.
در ادامه میخواهم محتوای زرد را با چند نوع محتوای خوب که معمولاً متهم به زرد بودن میشوند، مقایسه کنم.
آیا محتوای سطحی زرد است؟
یک نوع محتوا که خیلی متهم به زرد بودن میشود، محتوای سطحی است.
به محتوایی که برای عموم افراد غیرمتخصص میتواند فایده داشته باشد، سطحی میگوییم.
به این مثالها توجه کنید:
کانالها و پیجهای زیادی هستند که آشپزی سریع یا طرز تهیه غذاهای کمهزینه آموزش میدهند. مثلاً با ریختن سویا و سیبزمینی با کمی سس روی نان لواش و در ماهیتابه پیتزا درست میکنند!
همین آموزشها را به هر آشپز حرفهای نشان دهید، حتماً سر به بیابان میگذارد ? مثالهای زیاد دیگری میتوان زد که معمولاً در شبکههای اجتماعی استقبال زیادی هم از آنها میشود؛ چون گروه بزرگی از افراد با دانش غیرتخصصی را هدف گرفتهاند.
برگردیم به همان تعریف محتوای زرد؛ آیا این آموزشها فایده ندارند؟
بله، فایده دارند! اما برای افراد یا گروههایی که نه توان مالی و نه وقت یا نه حوصلهٔ یادگیری تخصصی آن موضوع را دارند. این گروه از افراد دنبال این هستند که مشکلشان را «ارزان، سریع و راحت» حل کنند.
جواب اینکه چرا محتوای سطحی طرفدار بیشتری دارد هم در جملهٔ بالاست. اکثر آدمها نمیخواهند برای یادگیری عمیق و تخصصی وقت بگذارند، نمیخواهند هزینهٔ زیادی پرداخت کنند و بهدنبال کوتاهترین راهها برای حل مشکل یا بهترکردن زندگیشان هستند.
با هرچیزی که در یخچال دارید هم میشود غذایی درست کرد، اما آشپز ایتالیایی متخصص آن غذا را در رستوران خودش هرگز جلوی مشتری نمیگذارد. با گوشی موبایل هم میشود عکسهای خوبی در مسافرت گرفت، ولی شاید عکاسان حرفهای از آن ایراد بگیرند.
اگر اوج تخصص در یک کار یا موضوع را مثل مرواریدی گرانبها در کف دریا یا سنگ الماسی ارزشمند در انتهای معدن در نظر بگیریم، محتوای سطحی مثل مروارید مصنوعی یا شیشهای است که به شکل الماس آن را برش دادهاند.
همان طور که مروارید مصنوعی هم زیباست و از آن در تزئین جواهرات و لباسها استفاده میشود، محتوای سطحی هم فایده دارد؛ ولی اگر آن را پیش متخصصش ببرید، به شما میگوید این مروارید مصنوعی است و این تکه شیشه هم الماس نیست.
تا جایی که محتوای سطحی انسانها را گمراه نکند، آسیبی نرسانند یا به عنوان محتوای تخصصی و درجهیک فروخته نشود، محتوای بدی نیستند.
? یک نکتهٔ جالب همین جا اضافه کنم: اگر متخصص در هر حوزهای هستید، سعی نکنید با تمسخر یا کنایه به محتواهای سطحی نشان دهید که متخصص هستید؛ مخاطبین محتوای سطحی و تخصصی دو گروه با نیازهای متفاوت هستند. شما در نهایت میتوانید تخصص خودتان را با زبان سادهتر به همان گروه آموزش دهید؛ ولی تمسخر محتوای سطحی و مخاطبانش نه به کسی اعتبار میدهد و نه نیاز به این نوع محتوا را از بین میبرد.
با ایبوکهای یکتانت، از تولید محتوای حرفهای تا تبلیغات در گوگل را رایگان یاد بگیرید!
دانلود رایگانمحتوای روزمرگی چیست؟ آیا زرد است؟
یک نوع دیگر محتوا که من اسمش را «روزمرگی» گذاشتم، در عصر شبکههای اجتماعی گسترش بیشتری پیدا کرد. در دورهای که وبلاگنویسی رونق گرفته بود و خبری از اینستاگرام نبود، افراد زیادی نوشتههایی طولانی دربارهٔ اتفاقات اخیر زندگی خودشان، دربارهٔ کار، فکر و خیالها و هرچیزی منتشر میکردند. این نوشتهها چیزی شبیه خاطرهنویسی روزمره در زمانهای قدیم بود.
در خلال این نوشتهها، چیزهای جالبی میشد پیدا کرد و اگر این نوشتهها به هم ربطی داشتند، شبیه یک سریال میشدند. هرچه این نوشتههای را بیشتر میخواندیم، با شخصیت و دنیای نویسنده بیشتر آشنا میشدیم و از جایی به بعد دیگر رهاکردن و نخواندن این نوشتههای دنبالهدار سخت میشد.
بعضی از این نوشتههای روزمرگی هم چیز خاصی نداشتند، مثل خاطراتی بودند از روزهای ملالآور زندگی انسانها که از قضا همان نوشتهها هم خواننده زیادی داشت.
سؤال مهم این است که چرا این نوع محتواها طرفدار دارند؟
خیلی وقتها، ما انسانها فقط و فقط نیاز به «روایت» داریم. این رفتار انسان عجیب است؛ ما دوست داریم روایتهای زندگی دیگران را بشنویم، با آن همذاتپنداری کنیم، چیزی برای فکر کردن، شادی یا حتی ناراحتی داشته باشیم و مهمتر این که نیاز به روایتهای مشترک با دیگران داریم تا بتوانیم با کمکش ارتباط بسازیم.
اگر دو دوست صمیمی چندین ساله را دیده باشید، از میان گفتوگوهایشان شاید فقط چند جمله را متوجه شوید؛ انگار که تمام صحبتهایشان رمزی و اشاره به یک تجربهٔ مشترک است.
چون آنها تمام صحبتها و شوخیهایشان بر مبنای روایتهای مشترک است. همان خاطرات مشترک، همان چیزهایی که به هم گفتهاند و همان اتفاقاتی که با هم تجربه کردهاند.
این نوع محتواهای روزمرگی را دوست داریم؛ چون روایتهایی هستند برای ارضای نیاز ما به روایت و راهکاری هستند برای ارتباط با دنیای اطراف.
در سمت نویسنده یا تولید کننده محتوای روزمرگی هم فایدهٔ دیگری پنهان است.
ما انسانها به «ابراز وجود» نیاز یا تمایل داریم. نوشتن محتوای روزمرگی ابزاری برای همین ابراز وجود است.
شاید یکی از دلایل موفقیت توییتر همین است؛ توییت میکنیم چون هستیم!
محتوای روزمرگی هم خوب و بد دارد؛ یعنی روزمرگیهای بعضی آنقدر جالب و جذاب است که حاضریم برای خواندنش وقت بگذاریم و حتی هزینه دهیم و گاهی اوقات هم آنقدر ضعیف است که مخاطبی جذب نمیکنند.
پس میتوان گفت محتوای روزمرگی نه زرد است و نه سطحی، اما کیفیت آن بالا و پایین دارد.
حالا که حرف از کیفیت شد یک اشاره کوچکی هم به محتواهای بیکیفیت کنیم و بعد برویم سراغ پردهٔ دوم این مقاله.
کیفیت محتوا چه ارتباطی با زرد بودن دارد؟
محتوایی که از نظر ساخت و ارائه ضعیف باشد، لزوما محتوای زرد نیست.
امکان دارد یک محتوای زرد نگارش عالی داشته باشد، اطلاعات بهدردنخور زیادی ارائه کند یا ویدیویی باشد که با بهترین تجهیزات فیلمبرداری شده و به بهترین شکل ممکن ادیت شده است، اما پیام و محتوای آن زرد باشد.
از طرف دیگری، امکان دارد متنی پر از اشتباهات نگارشی یا ویدیویی که به سادهترین شکل ممکن ضبط و ادیت شده، محتوایی پرفایده برای مخاطبانش باشد.
پس در کل کیفیت محتوا ارتباطی با زرد بودن یا نبودن محتوا ندارد و فارغ از موضوع و فایده داشتن یا نداشتن محتوا است.
برویم سراغ فیک نیوزها و محتواهایی بدتر از زرد که میتوانند آسیبهای بزرگی به جان و مال مردم وارد کنند.
از پارودی تا اطلاعات غلط اندر غلط!
بعد از انتخابات سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری آمریکا که حرفوحدیث فراوانی داشت، خبرگزاریها، پلتفرمهای خبری و شبکههای اجتماعی تلاش بیشتری را برای جلوگیری از انتشار اخبار و محتواهای غلط، گمراهکننده و فریبنده شروع کردند.
قبل از آن اتفاقات، فقط اصطلاح کلی «Fake news» یا همان اخبار جعلی بر سر زبانها بود و همه سعی میکردند جلوی خبرهای دروغ را بگیرند.
اما بعد از آن سالها، کارشناسان و متخصصین این حوزه سعی کردند خبرها و محتواهای آسیبزا را بهتر از قبل دستهبندی و تفکیک کنند. پلتفرمها و شبکههای اجتماعی هم راههایی برای گزارش این نوع محتواها برای کاربران ایجاد کردند تا جلوی انتشارشان را بگیرند.
قوانین بهروزرسانی شدند و سیستمهای بهتری برای اعتبارسنجی محتوا ایجاد شده است و البته هنوز این تلاشها کافی نیست و مسئولیت اصلی بر دوش مخاطب است.
در این بخش قرار است از کمخطرترین نوع محتوای بد شروع کنیم تا برسیم به محتواهای خیلی خطرناک و پرضرر.
پارودی (Parody)، محتوای جعلی طنز
یک نوع کمخطر محتوای جعلی، محتواهای پارودی (parody) هستند. در زبان فارسی، به پارودی «نقیصه» میگویند که البته در زبان عامیانه متداول نیست و من هم از همان پارودی استفاده میکنم.
خبرها یا محتواهای پارودی به قصد طنز یا نقد منتشر میشوند.
برای مثال، اکانتهای پارودی زیادی در توییتر وجود دارد که با اسامی افراد مشهور، سیاستمداران و حتی نام برندها ساخته شده است. این اکانتها با انتشار حرفهایی با همان لحن و طرز فکر افراد، سعی میکنند با طنزی ظریف آنها را نقد کنند.
هرچند محتواهای پارودی فیک و بهنوعی دروغپردازی هستند، اما هدف آنها نقد طنزگونه است و ضرر ندارند. شاید موقع دیدن یا خواندن چنین محتواهایی چند ثانیه فکر کنید که این خبر واقعی است؛ ولی با یک جستوجوی ساده، سریع متوجه کذببودن آن خواهید شد.
معمولاً اکانتهای منتشرکننده این نوع محتواها در نام یا پروفایل از عبارت «پارودی» استفاده میکنند تا شبکههای اجتماعی اکانت آنها را به دلیل انتشار محتوای جعلی حذف نکنند.
محتوای ابزورد (Absurd)
محتوای ابزورد به محتوایی میگویند که در زمان و مکان نامناسبی منتشر شده باشد.
برای مثال، اگر در لینکدین عکسهای مسافرت و پریدن داخل دریاچه را منتشر کنید، نه تنها کسی از آن استقبال نمیکند، بلکه چند نفری هم شاید با نوشتن نظر از انتشار این محتوا انتقاد کنند؛ چون جای چنین محتوایی اینستاگرام است، نه لینکدین. ?
هرچند کاربران در هر پلتفرمی میتوانند هر محتوایی که دلشان میخواهد منتشر کنند، اما براساس هدف آن شبکه اجتماعی و عرف، مخاطب انتظار متفاوتی دارد.
مثل این است که برای صبحانه جلوی شما چلوکباب بگذارند و موقع ناهار هم به شما نان و پنیر دهند! آیا مشکلی دارد؟ قطعا نه ولی چنین انتظاری نداریم!
دربارهٔ زمان انتشار محتوا هم اتفاق مشابهی تکرار میشود؛ اگر در زمانی که همه به دلیل اتفاقات اجتماعی یا حادثهای ناگوار ناراحت هستند، محتوایی شادی و خوشحالی منتشر کنید، واکنشهای بدی دریافت خواهید کرد؛ چون زمان مناسبی برای این نوع محتوا نیست.
این محتوا را از این جهت ابزورد میگوییم. چون شاید محتوا خودش بیعیب و ایراد باشد، ولی بعد از انتشار ابزورد میشود؛ یعنی تناسبی با زمان و مکانش ندارد.
بعد از این دو نوع کم خطر با سه نوع پرخطر آشنا میشویم.
اطلاعات نادرست (Mis-information)، محتوای نادرست بدون نیت بد! ?
نوعی محتوای بد است که اطلاعات نادرستی را منتقل میکند، ولی منتشرکننده یا تولیدکنندهٔ آن نیت بدی نداشته است.
برای مثال، سالهاست که محتوایی دربارهٔ فواید انواع میوهها و دانهها در مجلات و سایتهای اینترنتی با این مضمون منتشر میشود:
هر میوه یا دانه برای عضوی از بدن که شبیه آن است فایده دارد.
در متن این محتوا گفته شده که گردو برای مغز، لوبیا برای کلیه، هویج برای چشم و گوجه برای قلب مفید است؛ چون شبیه هم هستند!
این یک نوع محتوای «اطلاعات نادرست بدون نیت بد» است. چرا؟
چون براساس یک فرضیهٔ غلط (شباهت دلیل برای فایدهداشتن است)، اطلاعات غلطی ارائه شده است. اما نویسندهٔ آن احتمالا نیت بدی ندارد.
خوردن این میوهها یا دانهها ضرری ندارد و هر روز در حال استفاده هستیم؛ ولی یک متخصص یا پزشک متخصص این محتوا را رد میکند! چون چنین چیزی بر مبنای روش علمی اثبات نشده است.
مهمتر اینکه، جنبههای دیگر این فایدهداشتن گفته نمیشود. مثلا فرض میشود که هویج برای چشم مفید است، چون هویج بریدهشده شبیه چشم است! ولی آیا هویج برای دیگر اندامها و کل بدن فایدهای ندارد؟ چرا فقط یک اندام بدن! برای روده فایدهای ندارد؟ برای تامین ویتامینهای کل متابولیسم فایده ندارد؟ مگر اندامهای بدن انسان مستقل از هم از چیزهایی که میخوریم، بهره میبرند؟
در واقع، این اطلاعات بیش از حد سادهانگاری شده است و خیلی از افراد دوست دارند چنین اطلاعاتی را بدون در نظر گرفتن سایر جوانب و جزئیات قبول کنند.
این محتوا نه تنها غیرعلمی است، بلکه به شدت سادهانگاری شده و هروقت هم بخواهید با کسی که چنین محتوایی منتشر کرده است، وارد بحث شوید، به راحتی میتوانید شما را ارجاع دهد به بررسیهای علمی که ثابت کرده است مثلا گردو حاوی مواد مغذی است که برای مغز فایده دارد!
عوامل دیگری مثل خرافه، مغالطه، سوگیریهای شناختی و تشریفات سنتی غلط هم روی باورپذیری این محتوا اثر میگذارند و در نتیجه، میلیونها نفر چنین محتوایی را میبینند، به اشتراک میگذارند و حتی با توجه به آن خرید میکنند!
این یک مثال از میساینفورمیشن بود که نیت بدی وجود نداشت، اما اطلاعات نادرست است. متاسفانه اطلاعات نادرست در اینترنت به شکل گستردهای منتشر و به اشتراک گذاشته میشود.
دروغرسانی (Disinformation)، اطلاعات نادرست با نیت پلید
دیساینفورمیشن یعنی محتوایی با اطلاعات غلط که عمداً و دانسته منتشر میشود. به عبارتی، منتشرکنندهٔ آن دقیقا هدفش فریب دادن، ضرر رساندن، تخریب، تغییر فکر، تحمیل باورها و سوءاستفاده است.
این نوع محتوا و استفاده از این روش در طول تاریخ وجود داشته است؛ فقط راهها و تکنیکهای آن بهروزتر، پیچیدهتر و گستردهتر شده است.
یک مثال تاریخی و معروف Disinformation پروژهای به نام INFEKTION است. در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی، حکومت شوروی با انتشار اطلاعات نادرست، منشا بیماری ایدز را به دولت آمریکا نسبت داد. بعدها رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه (جایگزین کا گ ب شوروی) اعتراف کرد که این یک پروژه مخفیانه و برنامهریزی شده بود. این پروژه با انتشار یک مقالهٔ به ظاهر ساده در دهلی نو شروع شد!
آنها با انتشار مقاله در روزنامهها، شایعهپراکنی و انتشار اخبار کذب، توانستند در سطح دنیا این باور را ایجاد کنند که دولت آمریکا در آزمایشگاههای مخفی این ویروس را ساخته است. اطلاعات نادرست با چندین هدف و نیت بد منتشر شد و هنوز هم با گذشت سالها از این قضیه، نظرسنجیها نشان میدهد افرادی هنوز به این ادعا باور دارند.
خیلی وقتها انتشار این نوع اخبار و محتوا سازمانیافته است و به همین دلیل، تشخیص یا جلوگیری از انتشار آن کار بسیار سختی میشود. محتواهای پوپولیستی و پروپاگاندا هم بهنوعی در همین راستا هستند.
محتوای دروغرسانی هم روشها، تکنیکها و انواع مختلفی دارد که بیایید چند نمونه را با هم مرور کنیم.
محتوای نامرتبط با عنوان (False connection)
عنوان به موضوعی اشاره میکند، ولی متن محتوا دربارهٔ چیزی نیست که انتظار داشتید.
برای مثال، در عنوان نوشتهاند «وام جدید برای متقاضیان مسکن»، اما در محتوا دربارهٔ وام مسکن در کشور ترکیه صحبت شده یا دربارهٔ طرحی قدیمی و تصویبشده که هیچوقت به نتیجه نرسیده است، توضیح داده است.
محتوایی با زمینهچینی غلط (False context)
مثل اخباری که به نظر میرسد عنوان درستی دارد، اما در متن با زمینهچینی یا کمک محتواهای بصری سعی کرده است اطلاعات غلطی را به مخاطب بقبولاند. مسائل نامربوط را به هم ربط میدهند یا از تصاویر و نقلقولهای نامرتبط برای رسیدن به نتیجهٔ موردنظر استفاده میکنند.
محتوای فریبکارانه (Impostor content)
در این روش، از لوگو، نام، شکل و ظاهری شبیه به منابع معتبر خبری یا برندهای معتبر برای انتشار اطلاعات نادرست استفاده میشود.
محتوای غلط کاملا ساختگی (Fabricated content)
در این حالت، خبر یا محتوایی کاملا ساختگی و غلط بدون هیچ مبنایی منتشر میشود و هدف از انتشار آن هم آسیبزدن یا هر نیت بد دیگری است. محتواهای ویدیویی که با هوش مصنوعی ساخته میشوند (Deepfakes) نوعی از این محتوا است که امکان دارد افراد زیادی آن را باور کنند.
محتوای دستکاریشده (Manipulated content)
محتوایی که بخشی از آن حذف یا ویرایش شده است. مثل صحبتهای تقطیعشده، تصاویری که ویرایش شدهاند و…
گاهی اوقات، حذف بخشی از محتوا، نقلقول یا حتی عدمانتشار خبری باعث گمراهی افکار عمومی میشود.
محتوای غرضورزانه (Malinformation)، اطلاعات درست اما با نیت بد!
نوع سوم محتوای بد که از همه پلیدتر و خبیثانهتر است و تشخیص آن هم سختتر است.
محتوای غرضورزانه، یعنی محتوایی با اطلاعات درست به قصد بدی منتشر میشود. این نوع محتواها شاید در نگاه اول ضرری نداشته باشد، اما اگر بهصورت هدفمند و سازمانیافته منتشر شود، میتواند ضررهای بزرگی ایجاد کند.
برای مثال، هر وقت حادثهای رخ میدهد، تعداد زیادی عکس و ویدیو از حوادث گذشته که ارتباطی با حادثه جدید ندارند، منتشر میشود. افراد زیادی به اشتباه فکر میکنند که این تصاویر به حادثه جدید مربوط است و در نتیجه، واکنشهای بدی هم ایجاد میشود.
یا خبرنگاری برای سرپوشگذاشتن روی یک مسئله که مورد توجه قرار گرفته است، اخبار درست دیگری را در ابعاد بزرگتر و جزئیات بیشتر منتشر میکند تا به آن خبر کمتر توجه شود.
در واقع، از اطلاعات درست در جهت نیتهای پلید استفاده شده است.
انتشار محتواهای خصوصی افراد یا انتشار تعداد زیادی اخبار درست به شکل گسترده برای دیدهنشدن اخبار درست که رقیب منتشر کرده است هم نوعی محتوای Malinformation است.
محتوای خرافات و سوگیری، ترکیب اطلاعات درست و غلط
نوعی از محتواهای ضرررسان هم وجود دارد که ترکیبی از روشهای قبلی و با هدفگیری باورهای خرافی و سوگیریهای افراد است.
خرافات نیاز به توضیح ندارد؛ هر محتوایی که غیرعلمی و بر مبنای باورهای سادهانگارانه، بدون بررسی و غیرمستند است محتوای خرافی میگویند.
مثلاً عدهای باور دارند با نوع چیدمان وسایل خانه یا گذاشتن گلدان خاصی در گوشهٔ اتاق میتوان به ثروت، حال خوب و هدفهای بزرگ رسید! یا باور به این که یک دمنوش گیاهی میتواند چندین نوع بیماری را به راحتی درمان کند و هیچ مدرک یا آزمایش علمی دربارهٔ آن انجام نشده است.
ترکیب اطلاعات درست و غلط باعث میشود که اثبات غلطبودن آن سخت شود.
برخی از تولیدکنندههای محتوا دست میگذارند روی سوگیریهای ذهن انسان و حرفهایی میزنند که هرچند در ظاهر انگار فایده دارند، اما در پشت پرده، ما را وارد مسیری اشتباه میکنند.
برای مثال، یک سوگیری شناختی وجود دارد به اسم «توجیه تلاش»، یعنی ما انسانها تصور میکنیم اگر مسیری سختتر باشد، نتیجه این تلاش هم ارزشمندتر است. حالا یک نفر میتواند با تکیه بر همین سوگیری محتواهایی تولید کند که انسانها را به انتخاب مسیر سخت تشویق کند. مثلاً بگوید:
شما باید روزی ۱۸ ساعت کار کنید تا ثروتمند شوید؛ مگر میشود که کسی هر روز ساعتها تلاش کند و به نتیجه نگیرد؟ من همین کار را کردم و الان ثروتمند هستم!
این حرف که باید انسان سختکوشی داشته باشد درست است. اینکه بعضی وقتها انسان مجبور میشود ساعتهای بیشتری در روز کار کند هم درست است. ولی اینکه «اگر هر روز ۱۸ ساعت کار کنید حتما به نتیجهٔ خوبی میرسید» سوءاستفاده از یک سوگیری است.
چطور در دنیای محتواهای بد زنده بمانیم؟
قبل از رسیدن به راهکارهای پیشنهادی، ۲ نکتهٔ مهم را مرور کنیم:
۱. فریب نخوردن از انواع محتواهای بد مثل یک بازی دزد و پلیس است که همیشه دزدها یک قدم جلوتر هستند. همان طور که دزدی هیچوقت از بین نمیرود، چون راههای جدیدی کشف میشوند که هنوز پلیسها خبر ندارند، محتواهای فریبنده و گمراهکننده هم همیشه هستند و روشهای آنها بهروزرسانی میشود.
۲. متاسفانه در حال حاضر الگوریتم شبکههای اجتماعی به محتواهایی که واکنش یا تعامل بیشتری میسازند، بهای بیشتری میدهند. دلیلش هم ساده است، آنها میخواهند شما زمان بیشتری صرف کنید، تبلیغ بیشتری ببینید و افراد بیشتری به تولید محتوای تعاملساز تشویق شوند.
این لوپ (چرخه) که الگوریتمها میسازند، خواسته یا ناخواسته باعث میشود محتواهایی با قدرت جلب توجه بیشتر، واکنشسازتر و با پتانسیل وایرالشدن بیشتر، نسبت به محتواهای اصیل و پرفایده بیشتر دیده شوند.
به همین دلیل است که افراد زیادی فقط با هدف گرفتن لایک و کامنت بیشتر، سراغ موضوعاتی جنجالی میروند که همیشه اختلافنظر زیادی در آنها وجود دارد؛ مثل موضوع «حلیم با نمک یا با شکر؟» که بارها در توییتر فارسی دربارهٔ آن صحبت شده و افراد زیاده درباره آن کَلکَل میکنند.
حالا از نظر شما محتواهای فریبنده و سایر انواع محتوای بد از نظر این الگوریتم کجا قرار میگیرند؟
آفرین، آنها بیشترین واکنش (چه بد و چه خوب) را دریافت میکنند و عدهٔ بیشتری آنها را میبینند.
خوشبختانه در سالهای اخیر اکثر شبکههای اجتماعی راهکارهایی برای گزارش یا شناسایی محتواهای آسیبزا ایجاد کردهاند؛ اما هنوز جای کار دارند و انتظار داریم در سالهای آینده با کمک هوش مصنوعی، چنین محتواهایی بیشتر شناسایی شوند.
راهکارهای شناسایی و جلوگیری از انتشار انواع محتوای آسیبزا
شاید بعضی از این راهکارها بدیهی به نظر برسند! اما حداقل یک بار مرور این نکتهها کمک میکند بتوانید دیگران یا فرزندان خود را در این زمینه راهنمایی کنید.
۱. صبر کنید!
اگر خبری میبینید که شما را بهشدت متعجب میکند یا محتوایی میبینید که خیلی جذاب به نظر میرسد، فقط کمی صبر کنید؛ آن را نشر ندهید و حتی آن را لایک نکنید!
برای مثال، اگر خبری میبینید مبنی بر این که «یک پیشگو بالای کوههای تبت گفته است همین فردا قرار است زلزله بزرگی رخ دهد»، برای خرید به فروشگاهها حمله نکنید، این خبر را لایک نکنید و برای کسی هم ارسال نکنید.
مثال کمی اغراق آمیز بود، ولی در گذشته دیدهایم که اتفاقات مشابهی رخ داده است!
۲. فکر کنید
راحتترین راه برای این که متوجه شوید محتوا یا خبری درست است، فکر کردن است!
خیلی بدیهی به نظر میرسد، اما همین حالا هم افراد زیادی فریب محتواهایی را میخورند که ادعا میکنند بدون هیچ کاری میتوانید درآمدزایی کنید یا با انجام کاری آسان به شما جایزه بزرگی میدهند! چنین ادعاهایی آنقدر غیرمنطقی هستند که اصلاً به صحتسنجی نیاز نیست.
در واقع، با دوری از سادهاندیشی و کمی منطقی فکر کردن، میتوان جلوی بیشتر دیدهشدن خیلی از محتواهای فریبنده را گرفت.
۳. در منابع معتبر جستوجو کنید
کار دیگری که در کنار فکر کردن مهم است، جستوجو از سایر منابع برای اطمینان بیشتر و اطلاع از جزئیات است.
مثل همان خبر زلزله یا ادعاهای درآمدزایی آسان، کافی است که در گوگل جستوجو کنید و به سراغ منابع معتبر بروید. حواستان هم باشد که هرچیزی در گوگل پیدا میشود معتبر نیست و خیلی وقتها هم امکان دارد به دلیل جدید بودن خبر یا یک روش کلاهبرداری، گوگل سایتهایی را به شما نشان دهد که خودشان منبع اطلاعات غلط یا کلاهبرداری هستند.
۳. کنترل احساسات، عواطف و هیجانات
مهمترین عاملی که باعث میشود محتواهای گمراهکننده وایرال شوند، همین واکنشهای احساسی و از روی هیجان است.
معمولاً ترس، خشم، نفرت، غم و اشتیاق بیشتر از همه باعث انتشار بیشتر و واکنش انسانها میشوند. چه اخبار زرد و چه محتواهای گمراهکننده، هدفشان تحریک عواطف و احساسات است.
۴. شناخت سوگیریها
مغز انسان دچار سوگیریهای زیادی میشود. سوگیری به زبان ساده یعنی جانبداری خواسته یا ناخواسته که باعث میشود تصمیم اشتباهی بگیریم یا اشتباه فکر کنیم.
برای مثال، یک سوگیری به اسم «جهتگیری تأییدی» باعث میشود تمایل به پذیرش اطلاعاتی تاییدکننده دانستهها و باورهای قبلی داشته باشیم. این سوگیری میتواند ما را به سمت محتواها یا خبرهایی با محوریت باورهای اشتباه قبلی ما سوق دهد و در نتیجه، نتوانیم به واقعیت پی ببریم.
متاسفانه تعداد سوگیریها زیاد است، اما با کمی جستوجو و مطالعه، میتوانید مهمترینها و متداولترینها را بشناسید که کمک میکند کمتر در دامشان بیوفتیم.
۵. شناخت و استفاده از منابع معتبر
هر محتوایی یا هر خبری را که در اینترنت میبینیم، نباید به راحتی باور کنیم؛ حتی امکان دارد خبرگزاریهای اسم و رسمدار و منابع معروف هم برای موجسواری روی اخبار مهم یا برای جلب توجه بیشتر، اطلاعات غلط منتشر کنند.
بهتر است چند منبع معتبر را برای منبع اطلاعات داشته باشید و بدون بررسی هر خبری از هر منبعی را به اشتراک نگذارید.
سایتهای اینترنتی یا ابزارهای جالبی هم ایجاد شده که هدفشان بررسی اخبار و اطلاعات است. برای مثال، سایت factcheck.org و ابزار Fact Check Explorer گوگل کارش دقیقا همین سنجش اعتبار، صحت و دقت اخبار است.
برای نمونه، نتیجهٔ بررسی ادعاها و اخبار منتشرشده دربارهٔ زلزلهٔ اخیر ترکیه و سوریه را در تصویر زیر ببینید؛ ۲ خبر گمراهکننده و یک خبر اشتباه!
۶. مطالعهٔ متن و اکتفانکردن به تیترها
عادت داریم که فقط تیترهای خبری را بخوانیم و رد شویم؛ اما بنا به دلایلی که بالا توضیح دادیم، خیلی وقتها تیترهای خبری فقط با هدف جلب توجه بیشتر نوشته شدهاند و اطلاعات کامل یا دقیقی ندارند.
اگر خبر یا محتوایی میبینید که جنجالی، احساسی و عجیب است، حتماً متن آن را هم «با دقت زیاد» مطالعه کنید یا ببینید.
۸. جستوجوی معکوس تصاویر
دستکاری تصاویر یا استفاده از تصاویر غیرواقعی و قدیمی یک تکنیک متداول برای انتشار اخبار و اطلاعات غلط است. یک راه ساده برای کشف و صحتسنجی عکسها، جستوجو بر مبنای عکس است.
به راحتی میتوانید در قسمت جستوجوی عکس گوگل، بهجای واردکردن متن، یک عکس آپلود کنید تا گوگل عکسهای مشابه و منابع عکس را برای شما پیدا کند.
مثلاً با جستوجوی معکوس تصویری، متوجه شدیم که تصویر برای «زلزله زرند در سال ۱۳۸۴» است.
۹. مطالعه و افزایش اطلاعات
هرقدر اطلاعت شما در زمینهای بیشتر و عمیقتر باشد، احتمال فریبخوردن و گمراهشدن در آن زمینه با اخبار و اطلاعات کمتر میشود. سعی کنید در حدی که نیاز دارید، دانش عمومی خودتان را تقویت کنید.
مثلاً در حوزههای پزشکی، امور مالی و سرمایهگذاری و حقوقی حتماً مطالعه کنید؛ چون هر خطایی به آسیبهای جبرانناپذیر منجر میشود.
۱۰. افراد تحلیلگر و متخصص حوزههایی را که علاقه دارید، دنبال کنید
در هر موضوع یا حوزهای، چندین نفر متخصص یا فعال اینترنتی وجود دارد که خودشان اخبار را تحلیل میکنند و در صورت غلطبودن، زودتر از همه به آن واکنش نشان میدهند. یافتن آنها سخت نیست.
۱۱. خودتان تولید کنندهٔ محتوای بد نباشید!
فکر میکنم اگر کل این مقاله را خوانده باشید، نیازی به گفتن توصیهٔ آخر نباشد؛ اما گاهی ما آدمها سهوا یا حتی به قصد شوخی، جلب توجه یا از روی احساسات، چیزی را منتشر میکنیم که خودمان از درستی آن اطمینان نداریم یا حتی نمیدانیم غلط است!
در بخش misinformation گفتیم که خیلی از افراد نیت بدی ندارند؛ اما اطلاعات نادرستی منتشر میکنند.
شما هم قبل از انتشار هر نوع محتوایی از خودتان بپرسید: چقدر احتمال دارد این اطلاعات یا حرفها اشتباه باشد؟
اگر اطمینان کافی ندارید، با کمی جستوجو، جمعآوری اطلاعات از منابع معتبر و تیزبینی، اطمینان بیشتری به دست آورید و اگر هم متوجه اشتباه و غلط بودن آن شدید، آن را منتشر نکنید!
شما در قبال حرفی که میزنید مسئول هستید، هرچند که شاید عواقبش را هرگز نبینید یا متوجه نشوید. دربارهٔ راهوروش تولید محتوای موثر، در مقالهٔ «تولید محتوا چیست (راهنمایی جامع، ولی به زبان ساده)» قبلاً صحبت کردهایم که پیشنهاد میکنم آن را بخوانید.
در این مقاله، فهمیدیم محتوای زرد چیست و چه فرقی با محتواهای سطحی و روزمرگی دارد. در ادامه، دربارهٔ محتواهای نادرست و آسیبزا با هم صحبت کردیم. حالا منتظر شنیدن نظرات شما هستیم 🙂 این مقاله را برای سایر دوستان خود ارسال کنید تا در توقف پخش محتواهای آسیبزا نقش داشته باشید.
قبلتر ها فکر می کردم محتوای زرد محتواییه که با در دسترس مخاطب قرار دادن قسمت کوچکی از یک علم، توهم دانایی میده. مثل قسمت هایی از کتاب ها که توی کانال های تلگرامی قرار میدن و با خوندنش احساس می کنیم کل کتاب رو خوندیم!
یا کتاب هایی نظیر قوباغه ات را قورت بده و… که به روانشناسی زرد شهرت پیدا کردن.
به گمونم این روانشناسی های به اصطلاح زرد که میگن صرفا محتوای سطحی باشن؛ چرا که توسط عموم مردم که به دنبال تغییر آنی هستند و به هر دلیلی وقت نمیگذارن که برن به کتاب های تخصصی مراجع کنند و… خونده میشه.
لذت بردم از مقاله اتون، موفق باشید.
سلام. ممنون از شما لطف دارید.
بله چنین مطالبی زرد حساب نمیشه و به شرط این که تحریف نشده یا مطلقگویی نکنن، محتوای سطحی حساب میشه و باید مخاطب هم حواسش باشه که کتابی چند صد صفحهای تبدیل شده به این محتوا و حتما جزئیات فراوانی ازش حذف شده.
خدا قوت به نویسنده. مقاله خیلی کاملی بود! فقط جالبه که بزرگترین بنگاه تبلیغات زرد در ایران منتشرش کرده. 😉
سلام وقت شما بخیر
ممنون از شما و لطف دارید.
یکتانت یک پلتفرم واسطه بین تبلیغدهنده و نمایشدهنده تبلیغ هست و اگر هم تبلیغی میبینید که از نظر شما زرد حساب میشه، برند یا کسبوکاری اون تبلیغ رو در یکتانت ساخته و منتشر کرده و در فرایند تایید و بررسی محتوای تبلیغاتی در کل دنیا هم قوانین یا محدودیتی برای تعیین زرد بودن تبلیغ و رد کردنش وجود نداره.
پیشنهاد میکنیم مقالهٔ «یکتانت چیست و چطور کار میکند» را هم در این زمینه مطالعه کنید.
موفق باشید
با درود
بسیار عالی و آموزنده و مفید بود …
سلام
خوشحالیم این مقاله برای شما مفید بوده 🙂
ممنون که به ما فیدبک میدین.
مطلب خیلی مفیدی بود، خداقوت.
مرسی از شما
خوشحالیم اینو میشنویم 🙂
ممنون از شما که به ما فیدبک میدین 🙂
واقعا مطلبتون خیلی عالی بود مرسیی
خیلی خوشحالیم این مقاله برای شما مفید بوده 🙂
ممنون از شما که به ما فیدبک میدین.