اگر محصول جدید و بدون رقیبی روانه بازار کنید که هیچ قانونی هم برای قیمتگذاری نداشته باشد، قیمت آن را چطور تعیین میکنید؟ از قیمت کم شروع میکنید بعد زیادش میکنید یا از برعکس؟ قیمت بهینه را چطور تعیین میکنند؟
نحوهٔ قیمت گذاری هم میتواند ضامن بقا و سودآوری کسبوکار باشد و هم بلای جان آن!
به همین خاطر هم تصمیم گرفتیم در این مقاله، شما را با ۸ استراتژی قیمت گذاری رایج و بهدردبخور و ۴ تاکتیک آشنا کنیم.
آمادهاید؟ بیایید شروع کنیم!
فهرست مطالب
منظور از استراتژی قیمت گذاری چیست؟
ساده بگوییم:
استراتژیهای قیمت گذاری، چگونگی تعیین قیمت محصول یا خدمت را مشخص میکنند.
با استناد به آمار موجود، 18 درصد استارتاپها بهخاطر قیمت گذاری اشتباه شکست میخورند! داشتن استراتژی قیمت گذاری، یکی از بایدهایی است که بسیاری از کسبوکارها آن را ناچیز میشمارند و البته که ضررش را میبینند.
داشتن این استراتژی به این معناست که شما برنامهای دقیق و کاربردی برای مشخصکردن قیمت محصول یا خدمت خود دارید.
نمیتوان این کار را هم بدون فکر انجام داد؛ چون قیمت اشتباه به چیزی بهغیر از شکست ختم نمیشود.
اگر قیمت محصول بیش از حد زیاد باشد، مشتریان زیادی را از دست خواهید؛ همچنین، اگر قیمت را پایینتر از حد معمول قرار دهید، بسیاری فکر میکنند محصول بیکیفیت است و باز هم مشتریان زیادی را از دست خواهید داد.
بیایید دقیقتر ببینیم چرا این کار اهمیت دارد.
در این دورهٔ ۴ ساعته با کمک اساتید باتجربه یاد میگیرید چطور بنر، ویدیو و متن تبلیغاتی عالی و موثر را خودتان آماده کنید تا بازدهی تبلیغات را چند برابر کنید!
مشاهده دورهچرا انتخاب یک استراتژی مناسب برای قیمت گذاری اهمیت دارد؟
یکی از اولین و اصلیترین فاکتورهایی که در تصمیمگیری مشتریان تأثیر دارد، قیمت است. به همین خاطر هم باید آن را درست تعیین کرد!
اگر این کار را خوب انجام ندهید، ضررهایی متوجه کسبوکارتان خواهد شد:
- نمیتوانید توقع بازار را برآورده کنید؛
- نمیتوانید نهایت درآمد ممکن را داشته باشید؛
- احتمالاً رقابت را به رقبایی واگذار خواهید کرد که این کار را درست انجام میدهند؛
- نمیتوانید ارزش واقعی محصول را منتقل کنید.
در عوض، وقتی استراتژی قیمت گذاری مناسبی اتخاذ کنید، مزایایی شامل حال کسبوکارتان خواهد شد:
- انتقال درست ارزش محصول و برآورده کردن توقع مخاطبان؛
- هدفگیری درست مخاطبان هدف و مشتریان بالقوه؛
- امکان ایجاد تمایز با رقبا و داشتن یک برگ برنده.
بهخاطر همین معایب و مزایا، انتخاب یک استراتژی درست اهمیت بالایی پیدا میکند و نیازمند این است که برای آن وقت بگذارید.
حالا دیگر وقت آن است که با انواع مختلف این استراتژیها آشنا شویم.
انواع استراتژیهای قیمت گذاری
مدلهای مختلفی از قیمت گذاری وجود دارند؛ ولی در این مقاله، میخواهیم 8 مورد را که در کشورمان بیشتر کاربرد دارند، معرفی کنیم.
۱. قیمت گذاری افزون بر هزینه (Cost-Plus)
هر محصول یا خدمتی، با هزینهای مشخص ساخته میشود.استراتژی قیمت گذاری افزون بر هزینه، یعنی اضافه کردن درصدی مشخص به هزینۀ اولیۀ ساخت یک محصول یا ارائۀ یک خدمت.
به این روش، قیمت گذاری اضافهبها و همچنین مبتنی بر هزینه هم گفته میشود.
اجازه دهید با مثال، موضوع را بیشتر باز کنیم:
فرض کنید یک کارگاه مبلسازی میخواهد از قیمت گذاری اضافهبها برای تعیین قیمت محصولهای خود استفاده کند. با در نظر گرفتن فاکتورهای گوناگون، این کارگاه به این نتیجه رسیده است که بهتر است به قیمت ساخت محصول، ۳۰ درصد اضافه کند تا سود لازم حاصل شود.
در این شرایط، اگر هزینهٔ ساخت مبل راحتی ۱۰ میلیون تومان باشد، این کارگاه باید آن را با قیمت ۱۳ میلیون تومان عرضه کند.
این فرمول برای باقی محصولات اعم از مبلهای تختخوابشو، مبلهای کلاسیک، مبلهای چستر و… هم صادق است؛ یعنی 30 درصد هزینۀ تولید به آن اضافه میشود و قیمت نهایی مشخص میشود.
یادآوری: در این روش، قیمت بر اساس هزینهٔ تولید تعیین میشود.
۲. قیمت گذاری رقابتی (Competitive pricing)
در استراتژی قیمت گذاری رقابتی، قیمتگذار هیچ کاری به هزینۀ تولید ندارد و تنها قیمتی را که رقبا تعیین کردهاند، در نظر میگیرد.
این استراتژی برای ربودن گوی رقابت در بازارهایی است که اشباع شدهاند. در این بازارها، کوچکترین تفاوت قیمت میتواند ورق بازی را به نفع شما برگرداند.
در این مدل قیمت گذاری، ابتدا آمار کاملی از قیمت دیگر رقبا جمعآوری میشود. پس از آن تصمیم میگیرید که قیمت کمتر، برابر یا بیشتر از قیمت رقبا باشد. این مسئله دیگر به کیفیت محصولی که ارائه میکنید و تقاضای بازار برمیگردد.
احتمالاً فکر میکردید قیمت گذاری رقابتی بهمعنای کاهش قیمت است؛ اما مسئله این است که مشتریان، دنبال ارزشی هستند که شما ارائه میکنید. به همین خاطر، در برخی مواقع بالاتربودن قیمت هم توجیهپذیر است.
البته در نظر داشته باشید، اگر قیمت بالاتر از باقی رقبا است، باید در کنار آن پیشنهادات ویژهای ارائه کنید تا این اختلاف قیمت به چشم خریدار نیاید.
مثلاً یک کارخانۀ ساخت تن ماهی را در نظر بگیرید. اگر قیمت عرف یک تن ماهی ۳۰ هزار تومان باشد، ممکن است کارخانۀ ما، قیمت محصولش را ۳۵ هزار تومان تعیین کند؛ چراکه ادعا میکند از روغن مرغوبی برای محصولاتش استفاده میکند. روغن مرغوب همان پیشنهاد ویژهای است که اختلاف قیمت را میشورد.
۳. قیمت گذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based pricing)
این استراتژی هم به این معناست که قیمت محصول را روی نرخی ثابت میکنیم که خریدار حاضر به پرداختش است!
حتی اگر فروشنده بتواند قیمت بالاتری مشخص کند و بیشتر سود داشته باشد، باز هم تلاش میکند بر اساس خواستۀ مخاطبان عمل کند.
یکی از مهمترین دستاوردهای این استراتژی قیمت گذاری در بازاریابی، افزایش وفاداری بین افرادی است که مشتری شما هستند.
همچنین، قیمت گذاری مبتنی بر ارزش، نیازمند این است که دائماً اطلاعات بهروزی از جامعۀ هدفتان بهدست آورید؛ چراکه باید بدانید آنها چه ارزشی برای محصول یا خدمتتان قائل هستند.
نکته: اگر قرار است قیمت را افزایش دهید، باید ارزش افزودهای ارائه کنید.
اهمیتی ندارد چقدر برای ساخت محصول یا سرویس هزینه میکنید، حتی مهم نیست که رقبا چه نرخی دارند! تنها چیزی که مهم است، مبلغی است که مشتری حاضر است پرداخت کند. به عبارتی، قیمت بر اساس ارزشی که مشتری درک کرده است، تعیین میشود.
این مدل برای کسبوکارهای اشتراکمحور مثل نماوا یا نرمافزارهایی مثل نرمافزارهای حسابداری بسیار مناسب است.
بیایید یک سایت آموزشی را برای مثال در نظر بگیریم. معمولاً چنین سایتهایی، از فروش دورههای آموزشی و حق اشتراک درآمد دارند. قیمت تعیینشده، بیش از هر چیزی به میزان ارزش دورهها و آموزشها نزد مخاطبان بستگی دارد.
مثلاً سایت متمم، در لحظۀ نگارش این مقاله، ماهیانه ۷۴ هزار تومان برای حق عضویت طلب میکند. متمم به این نتیجه رسیده است مخاطبان او باور دارند محصولی که ارائه میدهد، به این اندازه ارزش دارد.
یک نمونهٔ دیگر هم استارباکس است که بهطور معمول قهوههای خود را بالاتر از تمام رقبا ارائه میکند! ولی مشتری ترجیح میدهد قهوه را از همان استارباکس بخرد. قیمت آنها همان چیزی است که مشتری استارباکس پذیرفته است.
برای تعیین قیمت محصولات آرایشی و بهداشتی هم بیشتر اوقات از همین استراتژی استفاده میشود.
۴. قیمت گذاری پویا (Dynamic Pricing)
در کشور ما، تغییر قیمتها چیز عجیبی نیست! هر لحظه، ممکن است پارامتری تغییر کند و قیمت تمام اجناس دچار تغییر شوند. همین موضوع، باعث شده است که استراتژی قیمت گذاری پویا مورد استفادۀ کسبوکارهای زیادی قرار بگیرد.
در این مدل، قیمتها بسته به زمان معامله تغییر میکند. میتوان گفت تعیین قیمت در این روش، وابستگی کامل به عرضه و تقاضای بازار در لحظات مختلف دارد.
اگر اشتباه نکنیم، همین حالا به قیمت رزرو هتل و بلیت هواپیما فکر کردهاید. درست حدس زدهاید! این شرکتها و کسبوکارهای دیگری مثل تالارها بیش از هر چیزی در لحظه تصمیم میگیرند. به همین خاطر هم بهنام قیمت گذاری مبتنی بر زمان هم شناخته میشود.
یک مثال دیگر هم بزنیم و استراتژی بعدی را معرفی کنیم. گوگل ادز هم برای تعیین قیمت هر کلیک، از این استراتژی استفاده میکند. میزان تقاضا و رقابت باعث میشود قیمت هر کلیک در لحظه متفاوت باشد.
۵. قیمت گذاری نفوذی (Penetration Pricing)
وقتی کسبوکاری تازهتأسیس باشد، بایت نهایت تلاشش را برای دیدهشدن بین رقبای شناختهشده بکند. در راستای تحقق همین امر، استفاده از قیمت گذاری نفوذی میتواند راهگشا باشد.
در این استراتژی، قیمت بسیار پایینتر از رقبا در نظر گرفته میشود. البته باید ارزشی مشابه یا حتی بیشتر ارائه شود.
هدف از این کار، جذب مشتریان دیگر رقبا و خلق یک پایگاهی از مشتریان بالقوه است. البته مشکلاتی هم وجود دارند. معمولاً سود به حداقل میرسد و برای جبران، باید مشتریان بسیاری داشت.
حتی در برخی موارد، کسبوکارها بهخاطر استفاده از این استراتژی متضرر هم میشوند؛ اما بهخاطر سودی که در آینده نصیبشان خواهد شد، پی این ضرر را هم به تن میمالند.
در کل، ایرادهای قیمت گذاری نفوذی، موارد زیر هستند:
- باید مشتریان خیلی زیادی داشته باشید تا به سود قابلقبولی برسید؛
- احتمال اینکه با افزایش قیمت، مشتریان زیادی را از دست بدهید، وجود دارد؛
- احتمال ورشکستگی بهخاطر میزان پایین سود وجود دارد.
برای مثال این مورد، یک کارواش را در نظر بگیرید که در محلهای از تهران تأسیس شده است. اگر نرخ شستوشوی داخل و بیرون هر ماشین 100 هزار تومان باشد، کارواش مثال ما فقط ۵۰ هزار تومان برای این کار طلب میکند. به این ترتیب، میتواند توجه بسیاری از افراد آن محل را که قبلاً مشتری باقی کارواشها بودند، جلب کند.
اسنپ هم برای نفوذ در بازار ابتدا قیمتی بسیار پایینتر از بازار ارائه کرد. این امر باعث شد که در مدتزمان کوتاهی، سهم خوبی از بازار را از آن خود کند.
در این استراتژی قیمت گذاری، تمرکز بر فروش بالاست تا بتوان کاهش سود را جبران کرد. احتمالاً اصطلاح زیر را بارها شنیده باشید:
سود کمتر، فروش بیشتر!
۶. قیمت گذاری اقتصادی (Economy pricing)
در بیشتر مثالها، از حفظ کیفیت گفتیم؛ اما در قیمت گذاری اقتصادی، قرار نیست لزوماً همان کیفیت رقبا را ارائه کنیم. در استراتژی اقتصادی، محصول بهدلیل هزینهٔ پایین تولید، قیمت کمتری هم دارد.
مثلاً اگر کارخانۀ صبا برای ساخت باتری قلمی ۱۵ هزار تومان هزینه میکند و هرکدام را ۲۵ هزار تومان میفروشد، رقیب آن یعنی کارخانۀ نور، میتواند باتریای با هزینۀ ساخت ۱۰ هزار تومانی تولید کند و با قیمت ۱۵ هزار تومان در بازار بفروشد!
قاعدتاً کیفیت کمتر خواهد بود؛ اما جنس هم ارزانتر ارائه خواهد شد.
در نظر داشته باشید که با کاهش قیمت به این شکل، محصول بهعنوان جنس درجهدو یا حتی درجهسه شناخته خواهد شد! بنابراین، شاید این روش برای بسیاری از کسبوکارها که میخواهند رابطۀ بلندمدتی با مشتریانشان بسازند، مناسب نباشد.
این متد برای جذب مشتریانی است که حساسیت بالایی نسبت به قیمت اجناس و خدمات مختلف دارند. حساسیتی که میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد.
اگر کمی به اطراف دقت کنید (بهخصوص فروشگاههای بزرگی مثل کوروش و هایپر)، با چندین محصول مختلف روبهرو میشود که به همین استراتژی پناه بردهاند. از طرفی هم تقاضا برای آنها هم وجود دارد. به عبارتی، نمیتوان گفت این استراتژی، استراتژی نامناسب و بدی است.
۷. قیمت گذاری گزاف (Skimming pricing)
شاید جالب باشد که بدانید به این نوع قیمت گذاری، روش کرهگیری هم میگویند! زیرا بر این مبنا استوار است که نهایت سود ممکن را از یک مشتری به دست آورد.
تمرکز بر افرادی است که مایل هستند مبلغ موردنظر را برای محصول یا خدمت پرداخت کنند.
طی این متد، قیمت در اولین روزهای عرضۀ محصول در بالاترین حدی قرار داده میشود که بازار میتواند آن را تحمل کند! پس از آن، قیمت رفتهرفته کاهش پیدا میکند تا قشر بیشتری از بازار جذب شوند و باز هم سود بیشتری نصیب کسبوکار شود.
ردپای استراتژی قیمت گذاری گزاف را میتوان در بسیاری از لوازم الکترونیکی مشاهده کرد؛ از کنسولهای پلی استیشن (Play (Station گرفته تا گوشیهایی نظیر آیفون.
محبوبیت در زمان عرضه بهحدی زیاد است که میتوان هر قیمتی روی آن گذاشت. پس از مدتی (مثلاً ورود رقبا یا عرضهٔ محصول جدید)، این محبوبیت (تقاضا) کم و کمتر میشود. اینجاست که با کاهش قیمت، سعی میکنیم بازار را حفظ کنیم.
۸. قیمت گذاری ساعتی (Hourly pricing)
خیلی ساده است! در قیمت گذاری ساعتی، قیمت خدمت بر اساس ساعت محاسبه میشود.
برای مثال، روانشناسی را در نظر بگیرید. چگونه میتوانید ارزش وقت و زمان او را مشخص کنید؟ بهترین راه همین است که بر اساس هر ساعت، مبلغی از مشتری گرفته شود.
البته ممکن است این روش به کار بیهوده ختم شود! چون هرقدر زمان ارائهٔ خدمت بیشتر شود، مبلغ بیشتری هم نصیب ارائهدهنده میشود. چطور؟
ممکن است کاری که در ۱۰ ساعت انجام میشود، بیش از ۳۰ ساعت طول بکشد. به همین راحتی!
به احتمال زیاد همین حالا به یاد کارگران ساختمانی افتادهاید. درست است! برخی کارگران ساختمانی سعی میکنند کار را بهشکلی پیش ببرند تا دستمزد بیشتری بگیرند.
به همین خاطر است که اغلب افراد ترجیح میدهند بهازای هر پروژه، مبلغ مشخصی به طرف مقابل بدهند؛ چون مهم نیست پروژه در چند ساعت انجام میشود.
روش تعیین قیمت هم به این شکل است که شما بررسی میکنید تا ببینید هر ساعت فعالیت چقدر ارزش دارد؛ چون زمان همان محصولی است که قرار است بفروشید.
حالا که با ۸ مدل قیمت گذاری آشنا شدیم، بیایید ببینم چطور باید این کار را انجام داد.
چگونه قیمت گذاری کنیم؟
بالاتر گفتیم، کسبوکارهای مختلفی، اهمیت چندانی به قیمت گذاری محصولات نمیدهند و ضررش را میبینند. اگر نمیخواهید جزو آن دسته باشید، در ادامۀ مقاله همراه ما باشید.
در اولین قدم، باید با انواع استراتژی قیمت گذاری محصول آشنا میشدید. کاری که در بخش قبلی انجام شد. حالا میخواهیم چگونگی قیمت گذاری را طی 5 مرحله آموزش دهیم:
۱. ارزیابی پتانسیلهای مختلف
برای اینکه بهترین استراتژی را انتخاب کنید، باید پتانسیل قیمت گذاری کسبوکارتان را بدانید؛ یعنی قیمتی که میتوانید بهطور تقریبی و با توجه به هزینهها، عرضه و تقاضا از مشتری طلب کنید.
برخی از فاکتورها که میتوانند بر این ارزیابی اثرگذار باشند، موارد زیر هستند:
- خصوصیات جغرافیایی بازار؛
- هزینههای اجرایی؛
- موجودی محصول؛
- نوسانات تقاضا؛
- مزایای رقابتی؛
- ویژگیهای جمعیتشناختی.
دربارهٔ گزینهٔ آخر در بخش بعدی بیشتر صحبت خواهیم کرد.
با ایبوکهای یکتانت، از تولید محتوای حرفهای تا تبلیغات در گوگل را رایگان یاد بگیرید!
دانلود رایگان۲. مشخصکردن پرسونای خریدار
مثل هر کار دیگری در زمینۀ بازاریابی و جذب مشتری، ابتدا باید مخاطب هدف را بهخوبی بشناسید. در واقع، قیمت گذاری با توجه به نوع پرسونا و مبلغی که حاضر است هزینه کند، انجام میشود.
برای اینکه این مرحله را به بهترین شکل پیش ببرید، توصیه میکنیم با مشتریان فعلی صحبت کنید و اطلاعات بیشتری راجع به آنها کسب کنید.
۳. از گذشته درس بگیرید!
به اطلاعاتی که از قدیم وجود دارد، نگاهی دقیق بیندازید. اگر قبلاً از استراتژی قیمت گذاری متفاوتی استفاده میکردید، دادههای مربوط به آن را آنالیز کنید و ببینید نقاط قوت و ضعف کجاها بودند.
۴. بین ارزش و اهداف کسبوکار تعادل برقرار کنید
وقتی قیمت گذاری میکنید، میخواهید تمام مخاطبان هدف خود توان خرید از شما را داشته باشند. نباید اجازه دهید این رویکرد روی اهداف کسبوکارتان تأثیر منفی بگذارد.
علاوه بر ارزشهای بنیادی برند، باید توجه داشته باشید که قیمت گذاری در نهایت اهداف کسبوکار را محقق کند. مواردی مثل:
- افزایش سود؛
- افزایش نقدینگی؛
- نفوذ در بازار؛
- گسترش سهم بازار؛
- افزایش نرخ تبدیل.
در واقع، استراتژیای مناسب شما است که هر دو طرف را حفظ کند. هم به ارزشها پایبند باشد و هم در راستای اهداف پیش برود.
۵. قیمت رقبا را زیر نظر داشته باشید
قیمت گذاری بدون آگاهی از قیمت و پیشنهادات رقبا غیرممکن است. وقتی تفاوت قیمت بین محصول مشابه خود با رقیب را میبینید، دو راه پیش روی شما قرار دارد:
- ارائۀ محصولی با قیمت ارزانتر
- ارائۀ محصولی با کیفیت بالاتر
بهتر است تحقیق کاملی برای شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا داشته باشید. هرقدر اطلاعات شما کاملتر باشد، میتوانید استراتژی قیمت گذاری مناسبتری اتخاذ کنید.
در بخش بعدی، چند تاکتیک کاربردی برای قیمت گذاری را به شما آموزش خواهیم داد.
۴ تاکتیک رایج در قیمت گذاری
در کنار استراتژیهای قیمت گذاری که بالاتر معرفی کردیم، تاکتیکهایی هم وجود دارند که در دل این متدها قرار میگیرند و توجهها را به سمت خود جلب میکنند. بیایید ۴ مورد را بررسی کنیم:
۱. تخفیف
بسته به اینکه کدام استراتژی را برای برند خود انتخاب میکنید، ارائۀ تخفیف میتواند راهکاری برای جلب توجه بیشتر باشد.
تخفیفهای فصلی، تخفیفهای مناسبتی و هر نوع تخفیف دیگری که باعث شود قیمت معمول اجناس و خدمات کاهش یابند، میتوانند مشتریان بیشتری را سمت کسبوکارتان بیاورد. اگر کارتان خوب باشد، آنها به مشتریان دائم شما تبدیل خواهند شد.
۲. مجموعهای از چند محصول (پکیج محصولات)
در بسیاری از موارد، برندها قیمتی را برای ارائۀ چندین محصول بهصورت همزمان مشخص میکنند. مطالعات دانشمندان ثابت کرده که تنوع محصولات، انتخاب را برای خریدار سخت میکند.
به همین خاطر، برخی برندها مجموعهای از خدمات و محصولات خود را در قالب پکیج ارائه میکنند.
برای مثال، SaaSها را در نظر بگیرید. هرقدر قیمت پکیج عضویت بیشتر میشود، امکانات آن هم بیشتر خواهد شد.
۳. روانشناختی
دیدن قیمت و تصمیمگیری برای خرید، جزو فرایندهایی است که در ذهن انسانها انجام میشود. اجازه دهید مثال بزنیم.
وقتی قیمت یک محصول ۹۹ هزار تومان باشد، ذهن انسان ناخودآگاه به سمت ۹۰ کشیده میشود؛ یعنی این ذهنیت شکل میگیرد که محصول موردبحث ۹۰ هزار تومان قیمت دارد و انگارنهانگار که فقط ۱۰۰۰ تومان تا ۱۰۰ هزار تومان فاصله وجود دارد.
استفاده از این تاکتیک و روشهای مشابه برای فریب ذهن خریدار، جزو کارهایی است که در استراتژیهای قیمت گذاری انجام میشود.
۴. فریمیوم (Freemium)
یوتیوب را مثال بزنیم. استفاده از این پلتفرم رایگان است. میتوانید بدون پرداخت هزینه، هر ویدئویی را که میخواهید، تماشا کنید؛ اما اگر میخواهید از شر تبلیغات زیاد آن خلاص شوید، چارۀ کار تهیهکردن اکانت پولی آن است.
در واقع، یوتیوب با فریمیومکردن خدماتش، بخشی از بازدیدکنندگان را به خرید اشتراک ترغیب میکند تا راحتتر بتوانند از این پلتفرم استفاده کنند.
فریمیوم به این معناست که استفاده از خدمات رایگان است؛ ولی برای داشتن قابلیتها و امکان بیشتر، مشتری باید پول بدهد.
یک مثال دیگر بزنیم و برویم سراغ جمعبندی! سایت متمم مقالههای جذاب و متنوعی در اختیار کاربران میگذارد؛ ولی برای دسترسی به مقالههای کامل، باید خرج کنید!
تعیین قیمت درست = درآمد بیشتر
اگر میخواهید کسبوکارتان پرسود باشد، باید قیمت درستی برای اجناس و خدمات خود تعیین کنید. قیمتی که نه آنقدر بالا باشد که مشتری از خیر خرید کردن بگذرد، نه آنقدر پایین باشد که حس بیکیفیتبودن را منتقل کند.
طی این مقاله، متوجه شدید استراتژی قیمت گذاری چیست، چرا اهمیت دارد و با ۷ مورد رایج هم آشنا شدید. همچنین سؤال چگونه قیمت گذاری کنیم را پاسخ دادیم و در انتها، 4 تاکتیک رایج در این زمینه را معرفی کردیم.
اگر نکتهای را فراموش کردیم، حتماً در قسمت نظرات بنویسید تا ما و دیگر خوانندهها از آن بهرهمند شویم.
منابع:
لازم بود ولی کافی نه
سلام
وقت بخیر
ممنون که به ما فیدبک میدین.
اگه مسئلهٔ خاصی ذهن شما رو درگیر کرده، به ما بگین که در آپدیتهای بعدی، اون رو به مقاله اضافه کنیم 🙂
عالی بود استفاده کردم?
خیلی خوشحالیم این مقاله برای شما مفید بوده 🙂
ممنون که نظرتون رو با ما در میون گذاشتین.
درود بر شما
سپاس از زحمات شما
سلام
محبت دارین ?
سپاس از شما بابت زحماتتون برای تهیه این محتوای خوب!
ممنون از شما که به ما فیدبک میدین 🙂
خوشحالیم این مقاله برای شما مفید بوده.
سلام
مفید بود.ممنون از زحمات شما ، بسیاری ازنکات مهم وکاربردی ذکر شده است.
سلام
خوشحالیم این مقاله برای شما مفید بوده 🙂
ممنون از شما که به ما فیدبک میدین.